وقتي به تصوير انعكاس يافته از زنان در عرصه هاي مختلف پرداخته مي شود، گاه تصاوير متناقضي به چشم مي خورد، که با اندك توجهي مي توان به انسجام نسبي و حدود آن دست يافت.زن كه در خانواده _سنتي ايراني_ به عنوان تن و مادر مطرح مي شود، در جامعه بايد رها از زنانگي حضور يابد. اين نفي زنانگي از طريق رسانه ها _به عنوان مروجين ايدئولوژي حاكم_ ترويج و به وسيله ي نيروي انتظامي حفاظت مي شود. اين عدم جنسيت نيز حدود خود را داراست، به طوريكه اشتغال زنان در مشاغل خدماتي و تربيتي كه يادآور نقش خانگي زن است، ترغيب و تسهيل مي شود.
در چندين ماه گذشته شاهد وقايع مختلفی در زمينه ي زنان و بویژه دختران دانشجو بوديم، كه همه ي آنها را مي توان به نوعي تلاش دولت براي سركوب آگاهي زنانه، بازگرداندن زنان به نقش سنتي توليد محبت خانگي و حفظ كليشه هاي شكننده جنسيتي دانست. در ادامه به نمايندگي از سه بخش اصلي فعاليت دختران دانشجو يعني خانواده، اجتماع و دانشگاه، به طرح لايحه بومي سازي جنسيتي در مجلس، رزمايش نيروي انتظامي و آتش سوزي يك خوابگاه دخترانه در تهران مي پردازيم.
بومي سازي جنسيتي، طرحي كه در مجلس در حال بررسي است و تحصيل دختران در مكاني به غير از محل سكونت خانواده را منوط به اجازه پدر و همسر دانسته. سالهاست كه رشد فزاينده دانشجويان دختر و زنان متقاضي كار توسط كارشناسان جمهوري اسلامي به عنوان معضل مورد بررسي قرار گرفته است و سعي شده با افزايش مداوم سهميه ي پسران _در پذيرش دانشگاهها_ به مردان براي حفظ مشاغل سنتي كمك شود. از آنجا كه نقش استقلال اقتصادي بر استقلال شخصيتي، بر هيچ كس پوشيده نيست و اشتغال زنان از مواردي است كه انسجام خانواده سنتي، قدرت انحصاري مرد و تعريف زن سنتي را به زیر سوأل مي برد، دولت از طريق سهميه بندي جنسيتي و تغيير قوانين کار سعي در اخراج زنان از گردونه ي اقتصادي مي نماید، تا خانواده ي مرد سالار اين تنها مأمن مردانه را حفظ کند.
و حال در راستاي سهميه بندي جنسيتي، بومي سازي جنسيتي. اين طرح كه براي پاسداري از جايگاه سنتي زن در عرصه ی خانواده تنظيم شده است، با مطرح كردن لزوم اجازه پدر و همسر بحث قيوميت را در عرصه تحصيل نيز وارد مي كند. عدم پذيرش شهروندي و بلوغ سياسي زنان را كه به صراحت در قانون درج شده است، بسط مي دهد و آمادگي پذيرش نقش فرزند و همسر مطيع را در دختران بالا مي برد.
دختران دانشجو، در دوره ي تحصيلات آكادميك، فراي محيط خانواده و بالاخص در شهرهاي بزرگ دچار چالش هاي عظيم فرهنگي مي شوند. دختران پس از حضور مستقل در صحنه اجتماعي و تجربه تحصيل با پسران، پذيرش خود براي ايفاي نقش سنتي خود را از دست مي دهند. اين آگاهي زنانه براي دولت سرمايه داري جمهوري اسلامي ايران، به معناي از دست دادن زنان به عنوان ابزار توليد عاطفه در خانواده و سوپاپ اطمينان تنش هاي طبقاتي است.
رزمايش نيروي انتظامي_در ماه گذشته شاهد رزمايش قدرت نيروي انتظامي با نام موهوم " امنيت و آرامش " در معابر اصلي شهر تهران بوديم.دولت سرمايه داري ايران با توجه به تجمع بالاي نيروي انساني و سرمايه در تهران، نمايش قدرت سركوب خود را براي اين شهر ضروري مي داند.
اين رزمايش نه از جهت آرامش مردم بلكه از براي ايجاد و دوام احساس امنيت دولت اينگونه نام گذاري شده است.رزمايش امنيت و آرامش[1] در راستاي طرح هاي حجاب، امنيت اخلاقي و انضباط اجتماعي، علاوه بر به رخ كشيدن قدرت، با رژه ي گسترده ی خودروهاي گشت ارشاد، ياد آور فرمانبري هر روزه ي زنان در رعايت حجاب و پاسداري از تن، اين ملك مردانه است. نيروي انتظامي كه در دو سال گذشته با گسترش اتومبيل هاي گشت ارشاد در صدد نهادينه كردن ترس، قوانين مذهب و تعاريف خود از پوشش مناسب بود، در اين رزمايش سعي در نشان دادن توان خود در، در هم شكستن هر گونه جنبش اعترضي بالاخص جنبش زنان را داشت.البته زمان اين رزمايش را نمي توان بي ارتباط با 16 آذر _روز دانشجو _ دانست. تقويت دوباره ي نيروهاي چپ در دانشگاهها و حتي اعلام استقلال آنها در برگزاري مراسم روز دانشجوي سال 86[2]، دولت را بر آن داشت تا در ادامه ی موج دستگيري، شكنجه و ممنوعيت از تحصيل فعالین چپ، برای جلوگيري از گسترش فضاي نقد راديكال به برقراري جو پليس و امنيتي اقدام ورزد.
آتش سوزي خوابگاه دختران_ سال گذشته، دانشگاه ها حوادث مختلف را در ارتباط با وضعيت دختران دانشجو پشت سر گذاشت و شايد بتوان مسائل پيش آمده در دانشگاه زنجان را كه با صداي حق خواهي دختران شروع، و با نگاه ناموس پرستانه ي مردان به انحراف كشيده شد، از مهمترين آنها دانست.پرداختن به حادثه ي آتش سوزي خوابگاه دختران دانشگاه علم و صنعت ايران را از آن جهت لازم دانستيم كه آخرين حادثه ي مرتبط با دختران دانشجو است و ارتباط آن با موارد یاد شده به آسانی قابل تشخیص است.
آتش سوزي اين خوابگاه دخترانه را مي توان با به آتش كشيده شدن مدارس دخترانه در افغانستان مقايسه كرد و واضح است كه اختلاف سطوح حوادث به اختلاف سطوح آگاهي عمومي در كشورهاي ايران و افغانستان باز مي گردد.آتش سوزي كه با برنامه ريزي طوري ترتيب داده شده بود تا كمترين هزينه ي انساني ( البته به صورت كوتاه مدت، زيرا گازهاي سيانيدي ناشي از احتراق عواقب طولاني مدت وخيمي را به دنبال خواهد داشت. ) و مالي را در بر داشته باشد، ترس و عدم اطمينان خاطر از زندگي به دور از حمايت خانوادگي را براي دانشجويان دختر در پي داشت. حال آنكه طرح لايحه ي بومي سازي كه در صدد خانه نشين كردن دختران دانشجو و عدم اشاعه ي اگاهي زنانه است، رخ دادن همچين حوادثي دور از ذهن نمی نماید.
ديوارها ونرده هايي بلند،پنجره هايي مشجر و پرچ شده، و دختراني كه رأس ساعتي خاص به خوابگاه باز مي گردند، تصورات مردم را نسبت به خوابگاه دخترانه تشكيل مي دهند و اما خود اين دختران!
زناني كه همه جا تردد مي كنند، دختران را بر آن مي دارند تا بطور مداوم به خود سانسوري بپردازند،(طرز پوشش، چيدمان اتاقها، صحبت، موسيقي و...) در و ديوار سالن ها پر است از آيين نامه هاي انضباطي كه ترس و ترديد را به طور مستمر يادآوري مي كند. تحقيري مداوم همراه دختران است، ايشان موظفند رفت وآمد خود را روزانه گزارش دهند و دلايلي موجه از نظر مسئولين، براي عدم حضور يا دير رسيدن به خوابگاه ارائه كنند. فضاي خوابگاه كه، به صورتي مجزا از شهر و كليه ي ساختمانهاي مجاور مي نمايد، زنداني است كه با ورود به آن، به دنيايي زنانه براي مردان وارد مي شويد. دنيايي كه از آن جهت زنانه باقي مانده است كه، پدران، سلسله مراتب قيمان صوري دختران (مديران دانشگاه) و شوهران آينده ي اين دختران را آسوده خاطر گرداند. و اين دختران دانشجو، در خوابگاه دروس پاسخگويي و اطاعت را مي گذرانند.سخت گيري بر دختران دانشجو، در سالهاي گذشته، در خوابگاه ها و محيط دانشگاه _ كنترل شديد حضور و غياب، پوشش و ... _ افزايش یافته كه مثال روشن آن را می توان، عدم حفظ حريم شخصي افراد و نصب دوربين هاي مدار بسته در خوابگاه دانشگاه تهران، با استدلال عمومي بودن فضاي خوابگاه و نياز به برقراري امنيت دانست.
در پي آتش سوزي رخ داده در خوابگاه علم وصنعت، دانشگاه كه در صدد تغيير تدريجي مواضع خود در رابطه با خوابگاهها بود، به بهانه ي واهي سالم سازي فضا، يكي از افراد رده ي بالاي حراست را در پست مديريت امور خوابگاهها تنفيذ كرد. هفته ها خوابگاه شاهد تردد شبانه روزي مأمورين مرد حراست بود و نقش مأمور زن حراست كه در سالهاي گذشته با اكراه دانشجويان مواجه گشته بود، به عنوان دلسوز دانشجويان و مجري آرامش تثبيت شد. و در آخر بدون هيچگونه مخالفتي تعداد سرپرستان خوابگاه افزايش يافت.
براي تبيين كاركردهاي اين اتفاق سمبليك، لازم است عميق تر به موضوع بپردازيم. همانطور كه ابتدا ذكر شد، اولين كاركرد آن، كاركردي عام و بسيط در سطح اجتماع است. ايجاد هراس عمومي از اتفاقات پيش روي دختراني كه براي تحصيل، از مكان سكونت خانواده دور مي شوند. دختراني كه در صورت جدايي از خانواده و سكونت در خوابگاه، با فرهنگ های متنوع و گاهاً متضاد روبرو مي شوند، رويارويي با ديدگاههاي فرهنگي متفاوت، آنها را به چالش با هويت ساختگي و سنن زن ستيز مي كشاند. و از آنجايي كه بهترين راه مقابله با آگاهي به زير سوأل برنده ی مذهب و سنت، بستن بستر شكل گيري آن است،دولت محدود ساختن دختران به روابط خانوادگي و استفاده از خانواده به عنوان بهترين پليس زندگي شخصی افراد را كم هزينه ترين راه تشيص داده است.
دومين كاركرد آن را مي توان تا حدودي مختص به هر دانشگاه خاص دانست. ( كه آن نيز همراستاي اهداف مشترك دانشگاه هاست.) هميشه ايجاد فضاي امنيتي و حراستي، مستلزم هزينه هاي تحميلي بر مديريت دانشگاه ها به واسطه ي مخالفت هاي دانشجويي است و مديران همواره در صددند تا اين هزينه ها را به حداقل رسانند. در اين مورد خاص مديريت با در انداختن طرحي نو و پرداختن هزينه قبل از اقدامات امنيتي، هزينه هاي طولاني مدت جنبش دانشجويي را حداكثر گردانيد. آشوب مقطعي و موج نارضايتي كوتاه مدت دانشجويان _ پس از حادثه _ كه توسط لابي مديريت و اعضاي شوراي صنفي به حداقل رسيد را مي توان، هزينه ي ناچيزي براي ايجاد فضاي پليسي و كنترل كامل تر فعاليت هاي دانشجويي دانست.
در مثالهاي ياد شده، پيوستگي و تأثر متقابل ابعاد اقتصادي، فرهنگي و آموزشي زندگي دختران دانشجو از یکدیگر، به وضوح مشهود است. اين پيوستگي كه بيانگر انسجام سطوح خرد وكلان است، لزوم پرداخت توأم به جزء و كل را به روشنی مشخص مي كند.از انتقادهاي وارده بر جنبش دانشجويي را مي توان ديد كوتاه مدت و جهت گيري نامناسب ايشان در مواقع بحران بر شمرد. مديريت دانشگاهها و در رأس آن دولت با برنامه ريزي طولاني مدت و حساب شده، سعي در كنترل فضاي حاكم بر دانشگاها و تغيير تدريجي آن به سوي فضايي با ثبات و آرام براي حكومت دارد،_ البته چند دستگي هاي صوري كه گاهاً در برنامه ها وقفي ايجاد مي كند نيز مي بايست در نظر گرفته شود_ حال آنكه دانشجويان به صورت مقطعي متشكل مي شوند و به برخوردها واكنشي و كوتاه مدت اقدام مي ورزند. در آمدن از انفعال و برخورد واكنشي، و اقدام به کنش سیاسی آگاهانه، لزوم تكيه بر يك استراتژي سوسياليستي دانشجويي را مشخص مي كند.
مسئله ي زنان، مسئله ي كل جامعه
نقش دوگانه ی زنان در خانه به عنوان آبژه ي جنسی و توليد كننده ي كار خانگي جهت باز توليد نيروي كار، محافظ بنيان سرمايه داري است. زناني كه ايدئولوژي حاكم جايگاهشان را در خانواده تعریف كرده است، كارگران ارزان صنعت را تشكيل مي دهند. از آنجا كه كار بيرون از خانه، فرع بر وظايف ايشان تعريف مي شود، به اين سوء استفاده ي مضاعف سرمايه داري از زنان جنبه ي عرفي مي بخشد. البته علاوه بر ايدئولوزي زن در خانه، كه عدم پرداخت حقوق برابر با مردان را توجيه مي كند، مي بايست عدم انسجام اتحاديه اي زنان را مورد توجه قرار داد.روشن است كه نظام سرمايه داري بدون حفظ جايگاه كنوني زنان توانايي بازتوليد خود را ندارد و اين خود بيانگر اهميت مسئله زنان و جايگاه ايشان است. اشراف به اين موضوع كه، مسئله زنان فرع يا جداي از كل ساختار اجتماع نيست، مي بايست فعالين دانشجويي را بر آن دارد تا مسئله ي زنان را در جنبش دانشجويي هژموني كنند و تمامي مطالبات دانشجويي، با در نظر گرفتن كاركرد آن در زمينه زنان مطرح شوند.
Personal is political
اين شعار معروف فمينيستي نه تنها ذهنيت رايج و ريشه دار در سنت اجتماع را به زير سوأل مي برد، بلكه مهمترين پايه ي ليبرال دموكراسي _نظامي كه تمايز بارزي ميان حوزه خصوصي و عمومي افراد قايل است_ را به چالش مي كشد. لزوم توجه به حوزه ي خصوصي را، از آن جهت كه پايه ي فرودستي زنان در خانواده شكل مي گيرد و باز توليد مي شود، مي توان مشخص كرد. مرتبط دانستن مسائل زنان به حوزه خصوصي و خودداري از مطرح كردن اين مسائل در مباحث عمومي ، جهت نفي انسجام روابط سلطه اجتماعي به كار مي رود. هويت دختران دانشجو در مناسبات مادي-اجتماعي حاكم بر عرصه هاي اجتماع، دانشگاه و خانواده شكل مي گيرد. اين مناسبات به هم پيوسته اند و يكديگر را باز توليد مي كنند. اين پيوستگي و تأثر متقابل، لزوم پرداختن به همه مواردي كه در جهت گيري دختران نسبت به مسائل مؤثرند را مشخص مي كند. اگر به ادعاي عدم دخالت در مسائل خصوصي افراد، تأثیر زندگي خصوصي بر حيطه ي عمومي را ناديده بگيريم، يا با ادعاي كلي نگري، مسئل جزئي را بي اهميت شماريم، به وضوح به خطا رفته ايم. باید خاطر نشان کرد که، توجه به حوزه هايي كه تاكنون بدانها پرداخته نشده است و باز نگري مسائل مطرح شده در زمينه ي دختران دانشجو_ و به طور كلي زنان_ از زوایای نو از اهميت والايي بر خوردار است.
براي تبيين جهت گيري كنوني دانشجویان دختر و ارائه ي استراتژي مناسب، بررسي تمام مسائل مرتبط با زيست اجتماعي-اقتصادي دختران دانشجو از جمله توجه به :
_ تربيت جنسيتي در خانواده
_ اشتغال و دستيابي به كار
_ آموزش و نگاه حاكم بر آن نسبت به زنان (كه در طرحهاي چون بومي سازي جنسيتي به وضوح قابل مشاهده است.)
_ نگرش ترويج يافته از طريق رسانه ها
_جايگاه قانوني در خانواده و عدم حمايت قانوني
ضروري مي نمايد.
از آنجا كه ديد تاريخي، سير مثبت آگاهي زنانه و افزایش تأثير گذاري ايشان در عرصه های متفاوت اجتماعی ( با وجود اينكه پس از انقلاب 57، دستگاه سركوب و همچنين ايدئولوژي حاكم، در صدد مهار و حتي باز پس گيري امتيازات به دست آمده توسط زنان بر آمد.) را نشان مي دهد، گلايه از انفعال دختران دانشجو ناشي از در نظر نگرفتن روابط حاكم بر زندگي دختران و کلیه ی مناسبات درگير در جهت گيري ايشان است.
لزوم ارتباط گيري با طبقات فرودست
يكي از انتقادات وارده بر فعالين دانشجويي، جدايش ايشان از بدنه ي اجتماع، طبقات فرودست و بالاخص زنان اين طبقات است. و گاه سبب انتزاعي و بدور از واقعيت گشتن جهت گيري ها و مطالباتشان مي گردد.
ورود متأخر زنان به صنایع، ایدئولوزی مروج وظیفه ی نان آوری مردان و چندگانگی زندگی زنان شاغل در بیرون از خانه، (اشتغال پیوسته در دو حوزه خانه و صحنه ی اقتصادی) که انسجام نیافتگی زنان کارگر را در پی داشته، ایشان را در موقعیت آسیب پذیری قرار داده است. واین كم اهمیتی به مسائل زنان در اتحاديه هاي كارگري، اهميت لزوم ارتباط گيري و تبادلات فرهنگي با طبقات فرودست را بالا مي برد. ادامه دارد...
[1] . به گزارش خبرگزاري فارس، معاون عمليات ناجا اعلام كرد:" تا پايان سال جاري در 3 استان سيستان و بلوچستان، هرمزگان و استان خوزستان طرح رزمايش امنيت و آرامش عمومي اجرا ميشود." از آنجا كه خوزستان در سالهاي گذشته شاهد تنشها اجتماعي و درگيريها مخالفين جدايي طلب بوده و سيستان و بلوچستان نيز به خاطر تضاد مذهبي با حكومت و انسجام عشيره اي قومي، هنوز در كنترل ضوابط رژيم در نيامده ، لزوم اجراي رزمايش در اين دو استان بعد از تهران در دستور كار نیروی انتظامی قرار گرفته است.
[2] . دانشجويان چپ مراسم روز دانشجو را 13 آذر روبروي دانشكده فني دانشگاه تهران برگزار كردند كه به درگيري با نيروهاي امنيتي منجر شد و نزدیک به 40 تن از فعالين چپ در رابطه با اين مراسم دستگير و بازداشت شدند.
آتش سوزي خوابگاه دختران_ سال گذشته، دانشگاه ها حوادث مختلف را در ارتباط با وضعيت دختران دانشجو پشت سر گذاشت و شايد بتوان مسائل پيش آمده در دانشگاه زنجان را كه با صداي حق خواهي دختران شروع، و با نگاه ناموس پرستانه ي مردان به انحراف كشيده شد، از مهمترين آنها دانست.پرداختن به حادثه ي آتش سوزي خوابگاه دختران دانشگاه علم و صنعت ايران را از آن جهت لازم دانستيم كه آخرين حادثه ي مرتبط با دختران دانشجو است و ارتباط آن با موارد یاد شده به آسانی قابل تشخیص است.
آتش سوزي اين خوابگاه دخترانه را مي توان با به آتش كشيده شدن مدارس دخترانه در افغانستان مقايسه كرد و واضح است كه اختلاف سطوح حوادث به اختلاف سطوح آگاهي عمومي در كشورهاي ايران و افغانستان باز مي گردد.آتش سوزي كه با برنامه ريزي طوري ترتيب داده شده بود تا كمترين هزينه ي انساني ( البته به صورت كوتاه مدت، زيرا گازهاي سيانيدي ناشي از احتراق عواقب طولاني مدت وخيمي را به دنبال خواهد داشت. ) و مالي را در بر داشته باشد، ترس و عدم اطمينان خاطر از زندگي به دور از حمايت خانوادگي را براي دانشجويان دختر در پي داشت. حال آنكه طرح لايحه ي بومي سازي كه در صدد خانه نشين كردن دختران دانشجو و عدم اشاعه ي اگاهي زنانه است، رخ دادن همچين حوادثي دور از ذهن نمی نماید.
ديوارها ونرده هايي بلند،پنجره هايي مشجر و پرچ شده، و دختراني كه رأس ساعتي خاص به خوابگاه باز مي گردند، تصورات مردم را نسبت به خوابگاه دخترانه تشكيل مي دهند و اما خود اين دختران!
زناني كه همه جا تردد مي كنند، دختران را بر آن مي دارند تا بطور مداوم به خود سانسوري بپردازند،(طرز پوشش، چيدمان اتاقها، صحبت، موسيقي و...) در و ديوار سالن ها پر است از آيين نامه هاي انضباطي كه ترس و ترديد را به طور مستمر يادآوري مي كند. تحقيري مداوم همراه دختران است، ايشان موظفند رفت وآمد خود را روزانه گزارش دهند و دلايلي موجه از نظر مسئولين، براي عدم حضور يا دير رسيدن به خوابگاه ارائه كنند. فضاي خوابگاه كه، به صورتي مجزا از شهر و كليه ي ساختمانهاي مجاور مي نمايد، زنداني است كه با ورود به آن، به دنيايي زنانه براي مردان وارد مي شويد. دنيايي كه از آن جهت زنانه باقي مانده است كه، پدران، سلسله مراتب قيمان صوري دختران (مديران دانشگاه) و شوهران آينده ي اين دختران را آسوده خاطر گرداند. و اين دختران دانشجو، در خوابگاه دروس پاسخگويي و اطاعت را مي گذرانند.سخت گيري بر دختران دانشجو، در سالهاي گذشته، در خوابگاه ها و محيط دانشگاه _ كنترل شديد حضور و غياب، پوشش و ... _ افزايش یافته كه مثال روشن آن را می توان، عدم حفظ حريم شخصي افراد و نصب دوربين هاي مدار بسته در خوابگاه دانشگاه تهران، با استدلال عمومي بودن فضاي خوابگاه و نياز به برقراري امنيت دانست.
در پي آتش سوزي رخ داده در خوابگاه علم وصنعت، دانشگاه كه در صدد تغيير تدريجي مواضع خود در رابطه با خوابگاهها بود، به بهانه ي واهي سالم سازي فضا، يكي از افراد رده ي بالاي حراست را در پست مديريت امور خوابگاهها تنفيذ كرد. هفته ها خوابگاه شاهد تردد شبانه روزي مأمورين مرد حراست بود و نقش مأمور زن حراست كه در سالهاي گذشته با اكراه دانشجويان مواجه گشته بود، به عنوان دلسوز دانشجويان و مجري آرامش تثبيت شد. و در آخر بدون هيچگونه مخالفتي تعداد سرپرستان خوابگاه افزايش يافت.
براي تبيين كاركردهاي اين اتفاق سمبليك، لازم است عميق تر به موضوع بپردازيم. همانطور كه ابتدا ذكر شد، اولين كاركرد آن، كاركردي عام و بسيط در سطح اجتماع است. ايجاد هراس عمومي از اتفاقات پيش روي دختراني كه براي تحصيل، از مكان سكونت خانواده دور مي شوند. دختراني كه در صورت جدايي از خانواده و سكونت در خوابگاه، با فرهنگ های متنوع و گاهاً متضاد روبرو مي شوند، رويارويي با ديدگاههاي فرهنگي متفاوت، آنها را به چالش با هويت ساختگي و سنن زن ستيز مي كشاند. و از آنجايي كه بهترين راه مقابله با آگاهي به زير سوأل برنده ی مذهب و سنت، بستن بستر شكل گيري آن است،دولت محدود ساختن دختران به روابط خانوادگي و استفاده از خانواده به عنوان بهترين پليس زندگي شخصی افراد را كم هزينه ترين راه تشيص داده است.
دومين كاركرد آن را مي توان تا حدودي مختص به هر دانشگاه خاص دانست. ( كه آن نيز همراستاي اهداف مشترك دانشگاه هاست.) هميشه ايجاد فضاي امنيتي و حراستي، مستلزم هزينه هاي تحميلي بر مديريت دانشگاه ها به واسطه ي مخالفت هاي دانشجويي است و مديران همواره در صددند تا اين هزينه ها را به حداقل رسانند. در اين مورد خاص مديريت با در انداختن طرحي نو و پرداختن هزينه قبل از اقدامات امنيتي، هزينه هاي طولاني مدت جنبش دانشجويي را حداكثر گردانيد. آشوب مقطعي و موج نارضايتي كوتاه مدت دانشجويان _ پس از حادثه _ كه توسط لابي مديريت و اعضاي شوراي صنفي به حداقل رسيد را مي توان، هزينه ي ناچيزي براي ايجاد فضاي پليسي و كنترل كامل تر فعاليت هاي دانشجويي دانست.
در مثالهاي ياد شده، پيوستگي و تأثر متقابل ابعاد اقتصادي، فرهنگي و آموزشي زندگي دختران دانشجو از یکدیگر، به وضوح مشهود است. اين پيوستگي كه بيانگر انسجام سطوح خرد وكلان است، لزوم پرداخت توأم به جزء و كل را به روشنی مشخص مي كند.از انتقادهاي وارده بر جنبش دانشجويي را مي توان ديد كوتاه مدت و جهت گيري نامناسب ايشان در مواقع بحران بر شمرد. مديريت دانشگاهها و در رأس آن دولت با برنامه ريزي طولاني مدت و حساب شده، سعي در كنترل فضاي حاكم بر دانشگاها و تغيير تدريجي آن به سوي فضايي با ثبات و آرام براي حكومت دارد،_ البته چند دستگي هاي صوري كه گاهاً در برنامه ها وقفي ايجاد مي كند نيز مي بايست در نظر گرفته شود_ حال آنكه دانشجويان به صورت مقطعي متشكل مي شوند و به برخوردها واكنشي و كوتاه مدت اقدام مي ورزند. در آمدن از انفعال و برخورد واكنشي، و اقدام به کنش سیاسی آگاهانه، لزوم تكيه بر يك استراتژي سوسياليستي دانشجويي را مشخص مي كند.
مسئله ي زنان، مسئله ي كل جامعه
نقش دوگانه ی زنان در خانه به عنوان آبژه ي جنسی و توليد كننده ي كار خانگي جهت باز توليد نيروي كار، محافظ بنيان سرمايه داري است. زناني كه ايدئولوژي حاكم جايگاهشان را در خانواده تعریف كرده است، كارگران ارزان صنعت را تشكيل مي دهند. از آنجا كه كار بيرون از خانه، فرع بر وظايف ايشان تعريف مي شود، به اين سوء استفاده ي مضاعف سرمايه داري از زنان جنبه ي عرفي مي بخشد. البته علاوه بر ايدئولوزي زن در خانه، كه عدم پرداخت حقوق برابر با مردان را توجيه مي كند، مي بايست عدم انسجام اتحاديه اي زنان را مورد توجه قرار داد.روشن است كه نظام سرمايه داري بدون حفظ جايگاه كنوني زنان توانايي بازتوليد خود را ندارد و اين خود بيانگر اهميت مسئله زنان و جايگاه ايشان است. اشراف به اين موضوع كه، مسئله زنان فرع يا جداي از كل ساختار اجتماع نيست، مي بايست فعالين دانشجويي را بر آن دارد تا مسئله ي زنان را در جنبش دانشجويي هژموني كنند و تمامي مطالبات دانشجويي، با در نظر گرفتن كاركرد آن در زمينه زنان مطرح شوند.
Personal is political
اين شعار معروف فمينيستي نه تنها ذهنيت رايج و ريشه دار در سنت اجتماع را به زير سوأل مي برد، بلكه مهمترين پايه ي ليبرال دموكراسي _نظامي كه تمايز بارزي ميان حوزه خصوصي و عمومي افراد قايل است_ را به چالش مي كشد. لزوم توجه به حوزه ي خصوصي را، از آن جهت كه پايه ي فرودستي زنان در خانواده شكل مي گيرد و باز توليد مي شود، مي توان مشخص كرد. مرتبط دانستن مسائل زنان به حوزه خصوصي و خودداري از مطرح كردن اين مسائل در مباحث عمومي ، جهت نفي انسجام روابط سلطه اجتماعي به كار مي رود. هويت دختران دانشجو در مناسبات مادي-اجتماعي حاكم بر عرصه هاي اجتماع، دانشگاه و خانواده شكل مي گيرد. اين مناسبات به هم پيوسته اند و يكديگر را باز توليد مي كنند. اين پيوستگي و تأثر متقابل، لزوم پرداختن به همه مواردي كه در جهت گيري دختران نسبت به مسائل مؤثرند را مشخص مي كند. اگر به ادعاي عدم دخالت در مسائل خصوصي افراد، تأثیر زندگي خصوصي بر حيطه ي عمومي را ناديده بگيريم، يا با ادعاي كلي نگري، مسئل جزئي را بي اهميت شماريم، به وضوح به خطا رفته ايم. باید خاطر نشان کرد که، توجه به حوزه هايي كه تاكنون بدانها پرداخته نشده است و باز نگري مسائل مطرح شده در زمينه ي دختران دانشجو_ و به طور كلي زنان_ از زوایای نو از اهميت والايي بر خوردار است.
براي تبيين جهت گيري كنوني دانشجویان دختر و ارائه ي استراتژي مناسب، بررسي تمام مسائل مرتبط با زيست اجتماعي-اقتصادي دختران دانشجو از جمله توجه به :
_ تربيت جنسيتي در خانواده
_ اشتغال و دستيابي به كار
_ آموزش و نگاه حاكم بر آن نسبت به زنان (كه در طرحهاي چون بومي سازي جنسيتي به وضوح قابل مشاهده است.)
_ نگرش ترويج يافته از طريق رسانه ها
_جايگاه قانوني در خانواده و عدم حمايت قانوني
ضروري مي نمايد.
از آنجا كه ديد تاريخي، سير مثبت آگاهي زنانه و افزایش تأثير گذاري ايشان در عرصه های متفاوت اجتماعی ( با وجود اينكه پس از انقلاب 57، دستگاه سركوب و همچنين ايدئولوژي حاكم، در صدد مهار و حتي باز پس گيري امتيازات به دست آمده توسط زنان بر آمد.) را نشان مي دهد، گلايه از انفعال دختران دانشجو ناشي از در نظر نگرفتن روابط حاكم بر زندگي دختران و کلیه ی مناسبات درگير در جهت گيري ايشان است.
لزوم ارتباط گيري با طبقات فرودست
يكي از انتقادات وارده بر فعالين دانشجويي، جدايش ايشان از بدنه ي اجتماع، طبقات فرودست و بالاخص زنان اين طبقات است. و گاه سبب انتزاعي و بدور از واقعيت گشتن جهت گيري ها و مطالباتشان مي گردد.
ورود متأخر زنان به صنایع، ایدئولوزی مروج وظیفه ی نان آوری مردان و چندگانگی زندگی زنان شاغل در بیرون از خانه، (اشتغال پیوسته در دو حوزه خانه و صحنه ی اقتصادی) که انسجام نیافتگی زنان کارگر را در پی داشته، ایشان را در موقعیت آسیب پذیری قرار داده است. واین كم اهمیتی به مسائل زنان در اتحاديه هاي كارگري، اهميت لزوم ارتباط گيري و تبادلات فرهنگي با طبقات فرودست را بالا مي برد. ادامه دارد...
[1] . به گزارش خبرگزاري فارس، معاون عمليات ناجا اعلام كرد:" تا پايان سال جاري در 3 استان سيستان و بلوچستان، هرمزگان و استان خوزستان طرح رزمايش امنيت و آرامش عمومي اجرا ميشود." از آنجا كه خوزستان در سالهاي گذشته شاهد تنشها اجتماعي و درگيريها مخالفين جدايي طلب بوده و سيستان و بلوچستان نيز به خاطر تضاد مذهبي با حكومت و انسجام عشيره اي قومي، هنوز در كنترل ضوابط رژيم در نيامده ، لزوم اجراي رزمايش در اين دو استان بعد از تهران در دستور كار نیروی انتظامی قرار گرفته است.
[2] . دانشجويان چپ مراسم روز دانشجو را 13 آذر روبروي دانشكده فني دانشگاه تهران برگزار كردند كه به درگيري با نيروهاي امنيتي منجر شد و نزدیک به 40 تن از فعالين چپ در رابطه با اين مراسم دستگير و بازداشت شدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر