پس از 22 خرداد کمپین های انتخاباتی زنانه حول محور حقوق و مطالبات زنان جای خود را به حضور فعال زنان در خیابان ها و کنش اجتماعی عظیمی داد. این کمپینها (کمپین یک میلیون امضا و در نهایت همگرایی زنان) با وجود خصلت رفرمیستی خود پتانسیل این حرکت عظیم را شکل دادند، گرچه مقصود استفاده از ممکن ها بود لیکن با طرح مسائلی چون لزوم تغییر در قانون (بازنگری قوانین تبعیضآمیز علیه زنان به ویژه اصول ۱۹، ۲۰، ۲۱ و ۱۱۵ قانون اساسی و گنجاندن اصل برابری جنسیتی بدون قید و شرط و لزوم پیوستن ایران به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان بدون قید و شرط) کاندیداهای اصلاح طلب ریاست جمهوری را مجبور به طرح برنامه هایی جامع و عملی در زمینه زنان و حتی قبول نیاز به بازنگری در قوانین ساختند. آنها با استفاده از فضای آزاد پیش از انتخابات و امکان حضور در تجمعات خیابانی، زنان را گرد هم آوردند و در خیابان ها بود که زنان تلاش برای رهایی را فریاد زدند و خواستار تغییراتی اساسی از جمله حجاب اختیاری شدند.
در جریان انتخاباتات اصلاح طلبان سعی در همراه کردن زنان و باوراندن ایشان به گنجایش تغییر در سیستم را داشتند، تغییری که در این 30 ساله همواره با سرعتی بسی کمتر از تغییر نیازهای زنان و جامعه رخ داده بود و حتی در مواردی عقب گردهایی تاریخی داشت. اما پس از انتخابات ورق برگشت، آنانی که حتی حاضر به بازگشت وضعیت اجتماعی و اقتصادیِ چهار سال پیش بودند، امید اصلاحات را نیز از سر به در بردند. حجم اطلاعات رد و بدل شده به چندین برابر و نقد سیستم و پتانسیل های آن به حداکثر رسید. وجدان جمعی در جهت آگاه سازی همگانی از وقایع و جنایات رژیم بیدار گشت. زنان و مردانی که در انقلاب 57 به خیابانها ریخته بودند به همراه و در کنار فرزندانشان ایستادند. پس از یورش وحشیانه گارد ویژه و لباس شخصی ها به خوابگاهها مردم دانشجویان را به خانه های خود بردند. پس از بالا گرفتن درگیری ها درهای خانه ها به روی تظاهرات کنندگان گشوده شد.
و حال باید پرسید جای زنان در این بیداری و جنبش آزادی خواهانه چیست؟ جنبشی که در آن مادران عزادارش سپر انسانی مردم را تشکیل می دهند و زنانش مجروحین را به خانه ها می برند. جنبشی که دختری جوان ندای آن در تمام دنیا می شود و دختری دیگری ترانه ی حزن آلود فرجام زنانگی و زیبایی را در رژیم فاشیستی و مردسالار ایران نجوا می کند... بی شک پس از گذشت این روزها همراهی و حتی هدایت این حرکت مردمی توسط زنان و مادرانی که گاهاً نقش اجتماعیشان آنها را به جهت دهی توده مردم کشانده، بر کسی پوشیده نیست. مادرانی که مادری اجتماع را پذیرفتند و حاضر شدند برای از دست ندادن فرزندی دیگر خود پیش قدم شوند. دختران جوانی که دگماتیسم حکومت اسلامی، بیش از همه جوانی ایشان را هدف قرار داده و رشد اجتماعیشان از فیلترها، تفکیکها و بومی سازی های مختلف گذشته است، هوشیارانه در جهت تغییر گام برداشتند. و باید گفت آگاهی زنان از تأثیر گذاری ایشان، لازمه ی تداوم این حرکت و اثر بخشی آن است. از آنجا که جنبش اجتماعی ایران تداوم حرکتهای مردمی ایران در گذشته است و وام دار دیگر جنشها و انقلابات در دیگر نقاط دنیا و این را می توان به وضوح در "مادران عزادار" که برداشتیست از "مادران میدان ماه مه" آرژانتین و "مادران آکاری" در برزيل مشاهده کرد، قصد داریم تا در سری مقالاتی نقش زنان را در جنبش های اجتماعی دنیا از جمله آمریکای لاتین، روسیه و چین بررسی کنیم و مروری بر اندیشه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی الهام بخش ایشان داشته باشیم. بر آنیم تا با پرداختن به پتانسیل های زنان و دست آوردهای ایشان در جنبش های انقلابی و آزادی خواهانه بر اهمیت حضور زنان ایرانی و لزوم حمایت ایشان صحه گذاریم. با پرداختن به شرایط وقوع اعتراضات و جنبش های مردمی در جهت یافتن تشابه های تاریخی، پتانسیلهای موجود در جنبش کنونی ایران و چگونگی اثر بخشی تحرکات مردمی _بالاخص زنان_ را بازشناسیم . البته شایان ذکر است، راهبری زنانه جنبش و نه فقط همراهی آن توسط زنان در پررنگ ساختن اهمیت خواستهای زنان این نیم همواره در ستم جامعه و هژمونی آن تأثیر بالایی خواهد داشت. زنان از آن جهت که همواره در جایگاه فرودستی قرار داشته اند و ستم های جنسیتی گوناگونی بر آنها روا داشته شده است، بهترینِ افرادند برای نقد بی طرفانه و سرشارند از انرژی برای تغییر. نقش مادری آنها را در این مقام قرار می دهد که در مقاطع حساس با کمرنگ ساختن فردیت، در جهت حفظ و بهبود جمع گام بر دارند و حال امروز در این مبارزات است که نقش اجتماعی زنان پراهمیت تر جلوه می کند و حضور راهبردیشان لازم می نماید.
در جریان انتخاباتات اصلاح طلبان سعی در همراه کردن زنان و باوراندن ایشان به گنجایش تغییر در سیستم را داشتند، تغییری که در این 30 ساله همواره با سرعتی بسی کمتر از تغییر نیازهای زنان و جامعه رخ داده بود و حتی در مواردی عقب گردهایی تاریخی داشت. اما پس از انتخابات ورق برگشت، آنانی که حتی حاضر به بازگشت وضعیت اجتماعی و اقتصادیِ چهار سال پیش بودند، امید اصلاحات را نیز از سر به در بردند. حجم اطلاعات رد و بدل شده به چندین برابر و نقد سیستم و پتانسیل های آن به حداکثر رسید. وجدان جمعی در جهت آگاه سازی همگانی از وقایع و جنایات رژیم بیدار گشت. زنان و مردانی که در انقلاب 57 به خیابانها ریخته بودند به همراه و در کنار فرزندانشان ایستادند. پس از یورش وحشیانه گارد ویژه و لباس شخصی ها به خوابگاهها مردم دانشجویان را به خانه های خود بردند. پس از بالا گرفتن درگیری ها درهای خانه ها به روی تظاهرات کنندگان گشوده شد.
و حال باید پرسید جای زنان در این بیداری و جنبش آزادی خواهانه چیست؟ جنبشی که در آن مادران عزادارش سپر انسانی مردم را تشکیل می دهند و زنانش مجروحین را به خانه ها می برند. جنبشی که دختری جوان ندای آن در تمام دنیا می شود و دختری دیگری ترانه ی حزن آلود فرجام زنانگی و زیبایی را در رژیم فاشیستی و مردسالار ایران نجوا می کند... بی شک پس از گذشت این روزها همراهی و حتی هدایت این حرکت مردمی توسط زنان و مادرانی که گاهاً نقش اجتماعیشان آنها را به جهت دهی توده مردم کشانده، بر کسی پوشیده نیست. مادرانی که مادری اجتماع را پذیرفتند و حاضر شدند برای از دست ندادن فرزندی دیگر خود پیش قدم شوند. دختران جوانی که دگماتیسم حکومت اسلامی، بیش از همه جوانی ایشان را هدف قرار داده و رشد اجتماعیشان از فیلترها، تفکیکها و بومی سازی های مختلف گذشته است، هوشیارانه در جهت تغییر گام برداشتند. و باید گفت آگاهی زنان از تأثیر گذاری ایشان، لازمه ی تداوم این حرکت و اثر بخشی آن است. از آنجا که جنبش اجتماعی ایران تداوم حرکتهای مردمی ایران در گذشته است و وام دار دیگر جنشها و انقلابات در دیگر نقاط دنیا و این را می توان به وضوح در "مادران عزادار" که برداشتیست از "مادران میدان ماه مه" آرژانتین و "مادران آکاری" در برزيل مشاهده کرد، قصد داریم تا در سری مقالاتی نقش زنان را در جنبش های اجتماعی دنیا از جمله آمریکای لاتین، روسیه و چین بررسی کنیم و مروری بر اندیشه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی الهام بخش ایشان داشته باشیم. بر آنیم تا با پرداختن به پتانسیل های زنان و دست آوردهای ایشان در جنبش های انقلابی و آزادی خواهانه بر اهمیت حضور زنان ایرانی و لزوم حمایت ایشان صحه گذاریم. با پرداختن به شرایط وقوع اعتراضات و جنبش های مردمی در جهت یافتن تشابه های تاریخی، پتانسیلهای موجود در جنبش کنونی ایران و چگونگی اثر بخشی تحرکات مردمی _بالاخص زنان_ را بازشناسیم . البته شایان ذکر است، راهبری زنانه جنبش و نه فقط همراهی آن توسط زنان در پررنگ ساختن اهمیت خواستهای زنان این نیم همواره در ستم جامعه و هژمونی آن تأثیر بالایی خواهد داشت. زنان از آن جهت که همواره در جایگاه فرودستی قرار داشته اند و ستم های جنسیتی گوناگونی بر آنها روا داشته شده است، بهترینِ افرادند برای نقد بی طرفانه و سرشارند از انرژی برای تغییر. نقش مادری آنها را در این مقام قرار می دهد که در مقاطع حساس با کمرنگ ساختن فردیت، در جهت حفظ و بهبود جمع گام بر دارند و حال امروز در این مبارزات است که نقش اجتماعی زنان پراهمیت تر جلوه می کند و حضور راهبردیشان لازم می نماید.
ادامه دارد...
گلشن گ. از رزا(رهایی زنان ایران)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر