زمانی که از زنان و نهضت مشروطه سخن می گوییم مقصود صرفا سال 1285 و یا چند سال پس از آن ( بنا بر نظر برخی تاریخ نویسان تا تاجگذاری احمد شاه و آغاز جنگ جهانی اول) نیست بلکه به دورانی می پردازد که مطالبات انقلاب مشروطه طرح گردید تا زمانی که آخرین ضربات به انقلاب دموکراتیک مشروطه وارد شد. از این رو دوران مورد بحث در این نوشتار، از جنبش بابیه تا سال 1310 را در بر می گیرد، یعنی دورانی که مطالبات مشروطه به صورت بطئی در جنبش بابیه طرح می گردد تا زمانی که قانون ضد مرام اشتراکی رضاشاهی وضع می گردد و انقلاب به طور کامل سرکوب گشته و دوران اصلاحات از بالای شاهانه آغاز می گردد. همچنین مقصود در این مبحث صرفا حضور زنان در نهضت مشروطه نیست بلکه مساله زن در دوره مشروطه را نیز در بر می گیرد. دوره های تاریخی در این مبحث به چهار دوره تقسیم می گردد: دوره اول از جنبش بابیه تا صدور فرمان مشروطیت ،دوره دوم از صدور فرمان مشروطیت تا فتح تهران،دوره سوم از فتح تهران تا کودتای رضاخان، دوره چهارم از کودتای رضاخان تا 1310.
دوره اول:( از جنبش بابیه تا صدور فرمان مشروطیت)
شکستهای نظامی فتحعلی شاه قاجار، به ویژه شکست روسیه، سرازیر شدن سیل کالاهای خارجی به ایران، مناسبات استعماری اروپا با شرق از جمله ایران، اصلاحات در عثمانی، لزوم تحول را در ایران پدید آورده بود. صوفی مسلکی محمد شاه و مخالفت وی با روحانیت شیعه که همراه گشت با اعطای برخی آزادی ها از جمله لغو حکم اعدام و شکنجه و برابری ادیان و ممانعت از اذیت و آزار افراد به دلیل عقاید مذهبی شان، همراه با پیشینه عقیده مذهبی هزاره غیبت کبری( دوران آخر الزمان) زمینه را برای ظهور پروتستانیزم اسلامی و اندیشه نجات فراهم ساخت. در این بستر بود که شیخیه شکل گرفت( در برابر روحانیت اصولی) که آزاداندیش تر بود و چهارچوب اصلی آن را ساده سازی دین ( محتوای لصلی پروتستانیزم) شکل می داد. از بزرگان شیخیه نیز سید کاظم رشتی بود که همسر وی از فعالان زن گشت و بنیانگذارن" انجمن مخدرات وطن". سید کاظم رشتی خود نیز از حامیان حقوق زن بود و از همین رو از فاطمه زرین تاج زکیه برغانی( طاهره قره العین) حمایت می کرد. طاهره قره العین پس از وفات سید کاظم رشتی به جای او نشست و از پس پرده به شاگردان او تعلیم داد. در تداوم شیخیه بود که توسط یکی از شاگردان وی یعنی سید علی محمد شیرازی، بابیه شکل گرفت. عقاید بابیه اصلاحات را گسترده تر ساخت: ضدیت با مالکیت، ضدیت با روحانیت و منع تقلید، ضدیت با نمادها و اماکن مذهبی( حکم تخریب مساجد)،منع صیغه و تعدد زوجات، الغای حجاب،آزادی مراوده زنان و مردان، لزوم تحصیل اجباری کودکان،منع تنبیه بدنی، تاکید بر نظافت و لزوم اصلاح ریش، ضرورت گسترش صنعت و تجارت و راه سازی و پست و تلگراف، به رسمیت شمردن عید نوروز به عنوان بزرگترین جشن ایرانیان، الغای مراسم حج، شرط رضایت زن و مرد در انتخاب همسر، دشوار کردن شرایط طلاق که با توجه به تسهیلاتی که اسلام برای مردان در این زمینه در نظر گرفته بود این امر به نفع زنان بود، قرار گرفتن طاهره قره العین جزء حروف حی( جایگاهی بالا در مذهب بابیه، در حکم جایگاه قدیسان و حواریون) ... می بینیم که بسیاری از این تحولات به نفع زنان بود و در واقع اولین طرح مطالبات مشروطه در زمینه زنان به طور خاص و مطالبات عام مشروطه را در خود داشت . طاهره قره العین را باید از پیشروان جنبش زنان در ایران دانست. همو بود که حضور اجتماعی زنان را رقم زد و همچنین همو بود که برای نخستین بار در اجتماع بابیان در بدشت کشف حجاب کرد، الغای حجاب را اعلام نمود و اشعاری علیه حجاب نیز سرود که از این جمله اند :
تا به کی در قعر یاسی طرحیه؟ تا به کی مانی تو سرخافیه؟
***
طاهره بردار پرده از میان تا بیاید سر غیبی در عیان
***
خیمه آتش نشینان پرشرر آتش با شعله زد در هر حجاب
گر نباشد نار موسی در ظهور از چه کل محوند و اندر اضطراب
هان نگر بر ما به عین باصره تا ببینی وجه حق را بی نقاب
***
ای عاشقان ای عاشقان شد آشکارا وجه حق رفع حجب گردید هان از قدرت رب الخلق
همچنین شعری دارد که در آن روح تحولات بابیه نهفته است:
هان صبحدم هدی فرمود آغاز تنفس روشن همه عالم شد ز آفاق و ز انفس
دیگر ننشیند شیخ بر مسند تزویر دیگر نشود مسجد دکان تقدس
ببریده شود رشته تحت الحنک از دم نه شیخ به جا ماند نه زرق و تدلس
آزاد شود دهر ز اوهام و خرافات آسوده شود خلق ز تخییل و توسوس
محکوم شود ظلم به بازوی مساوات معدوم شود جهل ز نیروی تفرس
گسترده شود در همه جا فرش عدالت افشانده شود در همه جا تخم تونس
مرفوع شود حکم خلاف از همه آفاق تبدیل شود اصل تباین به تجانس
طاهره در شعری روح سرکش خود را می نمایاند:
تا کی و کی پند نیوشی کنم چند نهان بلبله پوشی کنم
چند ز هجر تو خموشی کنم پیش کسان زهد فروشی کنم
تا که شود راغب بازار من
خرقه و سجاده به دور افکنم باده به مینای بلور افکنم
شعشعه در وادی طور افکنم بام و در از عشق به شور افکنم
بر در میخانه بود جای من
عشق علم کوفت به ویرانه ام داد صلا بر در جانانه ام
باده حق ریخت به پیمانه ام از خود و عالم همه بیگانه ام
حق طلبد همت والای من
ساقی میخانه بزم الست ریخت به هر جام چو صهبا ز دست
ذره صفت شد همه ذرات پست باده ز ما مست شد و گشت هست
از اثرنشئه صهبای من
عشق به هر لحظه ندا می کند بر همه موجود صدا می کند
هر که هوای ره ما می کند کی حذر از موج بلا می کند
پای نهد بر لب دریای من
طاهره مرزهای سنت را درهم می شکند و از حرکت می گوید و دیگر نیازی به باد،پیام رسان زنان نمی بیند و خود چون باد از این سو به آن سو می رود:
از پی دیدن رخت همچو صبا فتاده ام خانه به خانه در به در ، کوچه به کوچه کو به کو
بسیاری از رهبران مشروطه و فعالان زنان آن دوره نیز بابی- ازلی بوده اند از جمله : طایره، میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل، ملک المتکلمین، همسر ملک المتکلمین،محترم اسکندری، آغا بیگم،صدیقه دولت آبادی،همسر میرزا سلیمان میکده و بی بی خانم استرآبادی. اینها نشان دهنده نقش بابیه در تحولات مشروطه است. جنبش بابیه برخلاف روشنفکری دینی امروزی که به دنبال بقای یک اندیشه پوسیده است،جنبش نوزایی دینی بود در دورانی که اندیشه رهایی در شکل غیر مذهبی آن طرح نگشته بود.
پس از جنبش بابیه دو واقعه مهم است: یکی قیام « زینت پاشا» در سال 1270 که در هنگام قحطی تبریز و احتکار غله توسط بازاریان، زنان تبریز به صورت مسلحانه به رهبری « زینت پاشا» به انبارهای غله هجوم می برند و آنها را بین مردم فقیر و زحمتکش شهر تقسیم می کنند . واقعه مهم دیگر مربوط به بی بی خانم استرآبادی است. در سال 1272 بی بی خانم استرآبادی در پاسخ به « تادیب النسوان» ، « معایب الرجال» را می نگارد که جزء نخستین متون اندیشه رهایی زنان در ایران است. همچنین وی اولین مدرسه دخترانه را ( مدرسه دوشیزگان) را بنابر روایتی تاسیس می کند( سال 1284) که البته به دلیل مخالفت و جنجال روحانیون از جمله آقا سید علی شوشتری پس از یک ماه فعالیت تعطیل شد. در روایتی دیگر نخستین مدرسه دختران،« ام المدارس» مهر تاج رخشان است.
در همین دوران است که میرزا آقاخان کرمانی و میرزا فتحعلی خان آخوندزاده به مسایل زنان می پردازند. در تحصن مشروطه( تحصن علماء و مردم برای مطالبات مشروطه) نیز زنان به دفاع از تحصن می پردازند و جلوی تحصن کنندگان دیواری انسانی تشکیل می دهند. در این دوران اهم مطالبات زنان را الغای حجاب،حذف فرهنگ مردسالار،آموزش زنان، تغییر زندگی سنتی زنان و حضور اجتماعی زنان تشکیل می دهد . در همین دوران( سال 1284) بود که « اتحادیه غیبی نسوان» تشکیل شد . این اتحادیه مواضعی رادیکال و انقلابی داشت . حامی زنان تهیدست شهری بود و خواستار دگرگونی فوری و گسترده به ویژه در وضع زنان. اینها نشان دهنده آنند که برخلاف برخی تصورات و القائات، نه تنها زنان از همان ابتدا علاوه بر حضور در جنبش عمومی ، مسایل خود را مطرح می کردند بلکه طرح این مسائل با نگرشی رادیکال و حتی گاه با شکل رادیکال صورت می گرفت( قیام مسلحانه و عدالت طلبانه زینت پاشا و دفاع مسلحانه طاهره قره العین از جنبش بابیه). مساله العای حجاب از مطالبات اصلی زنان بوده است و آن را به صراحت طرح می کردند( قابل توجه زنان کمپین یک میلیون امضاء که امروزه از طرح لغو حجاب اجباری نیز پرهیز می کنند).
یکی از اولین اخطارهایی که به شاه داده شد، به وسیله « خانم جهانگیر» از طرف « کمیته انقلاب تهران» شخصا به دست او داده شد و در آن آمده بود که اگر او اقدام به تاسیس « مجلس از نمایندگان ملت جهت برقراری عدالت، به مانند دیگر کشورهای مترقی جهان ، نکند» کشته خواهد شد.
از دیگر چهره های این دوران می توان به تاج السلطنه،دختر ناصرالدین شاه، اشاره کرد . در یادداشتها(خاطرات) وی چنین می خوانیم :
« عادات و اخلاق مملکتی را باید در اینجا ملامت نمایم که راه طرق و سعادت را به تمام زنها مسدود نموده، و این بیچارگان را در منتهای جهل و بی اصلاعی نگاه داشته اند، و تمام عیوب و مفاسد اخلاقیه،به واسطه عدم علم و اطلاع زنها در این مملکت تولید و نشر داده شده است»
نقل وی از « اصلاح حقیقی» ژول سیمون : « اصلاحات اجتماعی یک قوم ،مبدع سعادت یک ملت، معنی آبهای شیرین و گوارای زندگانی یک طایفه،امید وصول به کاروان تمدن عصر حاضر منوط به اصلاح حال زنان و تربیت آنان است»
« انسان که خلق شده است برای آزادی و برای زندگانی،چرا باید اسیر و به میل دیگران زندگی نموده، محکوم به حکم دیگری باشد؟ در حالتی که در نوع انسان امتیازی نیست، همه یکسانند،همه می توانند در تحت یک حریت و آزادی طبیعی زندگی نمایند »
« در مواقعی که هوا سرد و بارانی بود،این خدمتکارها را می دیدم که با لباسهای بسیار خفیف مشغول رنج و زحمت و خدمت هستند، و در مقابل، از خانمهای خود همیشه بد شنیده، بی جهت مورد سرزنش واقع می شدند. غرق غصه و پریشانی گشته ، بی اندازه ملول می شدم و می گفتم : اینها چه فرقی با این خانمها دارند، جز اینکه آنها لباسهای اطلس دیبا پوشیده ، و خداوند در نعمات دنیا با آنها همراهی کرده؟ پس ، چرا اینها محکوم، آنها حاکم باشند. در صورت حکومت، چرا نباید رعایت نوع نکرده ، درباره آنها خیرخواه نباشند؟»
« تاریخ دنیا به ما می فهماند که : فرمانروایی مطلق تا چه اندازه تباه کننده اخلاق است»
« افسوس که زنهای تیرانی از نوع انسان مجزا شده، و جزو بهایم و وحوش هستند، و صبح تا شام، در یک محبس ناامیدانه زندگانی می کنند و دچار یک فشارهای سخت و بدبختی های ناگواری عمر می گذرانند، در حالی که از دور تماشا می کنند و می شنوند، و در روزنامه ها می خوانند که : زنهای حقوق طلب، در اروپا چه قسم از خود دفاع کرده و حقوق خود را با چه جدیتی می طلبند. حق انتخاب می خواهند، حق رای در مجلس می خواهند، دخالت در امور سیاسی و مملکتی می خواهند »
« زندگی زنهای ایران از دو چیز ترکیب شده: یکی سیاه و دیگری سفید. در موقع بیرون آمدن و گردش کردن، هیاکل موحش سیاه عزا، و در موقع مرگ، کفنهای سفید و من که یکی از همین زنهای بدبخت هستم، آن کفن سفید را ترجیح به آن هیکل موحش عزا داده، و همیشه پوشش آن ملبوس را انکار دارم، زیرا که در مقابل این زندگانی تاریک، روز سفید ماست »
بخش دوم: از صدور فرمان مشروطه تا فتح تهران
اولین واقعه مهم این دوره،« نگارش یکی از مجللات قزوین» در هفته نامه حبل المتین است در اعتراض به محروم کردن زنان از حق رای و قرار گرفتن آنها در ردیف مجانین و ضعفا است. واقعه دوم « لایحه اتحادیه غیبی نسوان » است خطاب به مجلس شورای ملی که در روزنامه « ندای وطن» منتشر گشت. در لایحه « اتحادیه غیبی نسوان» نسبت به تزلزل نمایندگان مجلس در تصویب قوانین هشدار دادند و در صورت ادامه آن ، خواستار واگذاری امور مملکت به مدت چهل روز به خویشتن می شوند و برنامه اصلاحات ارایه دادند « قانون را صحیح می کنیم، نظمیه را صحیح می کنیم، حکام را تعیین می کنیم، دستور العمل ولایات را می فرستیم، ریشه های ظلم و استبداد را از بیخ می کنیم، ظالمین را قتل می کنیم، انبارهای جو و گندم متمولین را می شکنیم،کمپانی برای نان قرار می دهیم، خزانه های وزراء را که از خون خلق جمع و در سردابها گرو کرده اند، بیرون می آوریم،بانک ملی برپا می کنیم،عثمانی را عقب می نشانیم، اسرای قوچان را عودت به خانه های خود می دهیم، قنوات شهری را صحیح می کنیم و آب سالم به مردم می خورانیم، کوچه و خیابانها را تنظیف می کنیم، کمپانی برای شهر معین می کنیم »
پس از آن بلیط « اتحادیه غیبی نسوان» توسط مرتضی قلیخان نائینی در مجلس خوانده شد و وکیل الرعایا و سید حسن تقی زاده از ضرورت وجود انجمنهای نسوان در مجلس دفاع کردند.
زنان در تاسیس بانک ملی و تحریم کالاهای وارداتی و حمایت از صنایع داخلی نقش برجسته ای داشتند. جمعی از زنان به بهارستان آمده و از نمایندگان مجلس مطالبه قانون اساسی نمودند. همچنین زنان نسبت به کشتار مردم در نواحی مختلف( ماکو،خوی، قره داغ و ...) توسط ایادی محمد علی شاه واکنش نشان داده، یکی از زنان قزوین در نوشته ای خواستار آن شد تا رفع این مظالم،زنان، مردان را به خانه راه ندهند و زنان محله سنگلج تهران( از کانونهای مخالفت با مشروطه) ضمن ابراز انزجار از مردان ضد مشروطه خویش، اعلام آمادگی برای جانفشانی در راه مشروطه کرده و پایان این "حرکات وحشیانه" را خواستار شدند. همچنین زنان در پی تحرکات ضد مشروطه محمد علی شاه، به صورت جمعی ( حدودا پانصد نفر) جلوی مجلس جمع شده و فریاد زنده باد مشروطیت، پاینده باد قانون،نیست و نابود باد استبداد، معدوم باد مستبدین سر دادند.
« کمیته نسوان ایرانی» در استانبول به ارسال کمکهای مالی و اسلحه و مهمات برای مبارزان تبریز می پرداخت و همچنین به افشای دولت کودتایی محمد علی شاه و جلب حمایت سازمانهای مدافع حقوق زنان اروپا از مبارزان مشروطه خواه . این کمیته به عضویت « جمعیت صلح عالم زنان» در آمد.
زنان در تبریز و رشت، چه با لباس مردانه و چه با لباس زنانه خویش( چادر) و چه روباز، در مبارزه مسلحانه علیه استبداد صغیر نقش مهمی را ایفا کردند. در این موارد از جانباختن بیست و دو زن در تبریز و حضور چهار صد زن در مبارزه تبریز گزارش وجود دارد. در رشت نیز از حضور 19 زن در مبارزه مسلحانه گزارش هست که آنها در فتح تهران نیز شرکت داشتند. چنان که زنی به نام عذرا در درگیری منطقه قزوین کشته شد.زنان در تهران نیز دو بار بازار تهران را در اعتراض به استبداد، به اعتصاب کشاندند( یکبار با تبلیغات و بار دیگر پس از خاتمه اعتصاب اول، با تهدید)
دوره سوم: از فتح تهران تا کودتای رضاخان
این دوره ،دوران مهمی است. دورانی است که در آن فعالیتهای زنان به یک جنبش بدل می گردد. دوران بازگشایی مدارس دخترانه، دوران نشریات زنان،انجمنهای زنان و ایجاد شبکه بین آنها . در این دوران زنان به صورت گسترده ای هم به نقد زندگی سنتی زن ایرانی پرداختند و هم باب حضور اجتماعی زنان را گشودند. در همین دوران است که « فمینیسم» وارد مباحث زنان و مردان تجدد طلب ایرانی می شود، امری که توسط دکتر رفیع خان امین و تقی رفعت در نشریه « تجدد» صورت می گیرد. در این دوره خواست الغای حجاب همچنان از مطالبات اصلی است و همینطور خواست حق رای زنان. این بار خواست حق رای زنان از درون مجلس شورای ملی ابراز می شود و توسط حاج میرزا محمد تقی خان وکیل الرعایا( نماینده همدان). نکته جالب اینکه از جمله مخالفان اصلی حق رای زنان در مجلس سید حسن مدرس است.
در دوره دوم مجلس شورای ملی، « انجمن مخدرات وطن » طی تلگرافی از عملکرد مجلس انتقاد نمود و در انتخابات مجلس سوم شورای ملی، روزنامه « شکوفه» به معرفی 12 کاندیدا برای نمایندگی مجلس پرداخت.
همچنین روزنامه « زبان زنان» صدیقه دولت آبادی نیز بحث از لزوم حق رای زنان نمود . در این دوره بحث لزوم کار زنان طرح گشت و همچنین ستمها و اجحافات وارده بر زنان کارگر،زحمتکش،روستایی،ایلیاتی و ... . از جمله طرح کنندگان این مسائل صادق بروجردی،آوتیس سلطانزاده و روزنامه « ایران نو » بودند.
آثار این دوره را باید در اوایل دوره بعد نیز جست چرا که گسترش انجمنها در اوایل دوره بعد نیز ادامه دارد. از جمله این انجمنها جلسه های فرهنگی و اجتماعی بی بی خانم استرآبادی( کلوب ملی زنان) است در سال 1287که البته پیشگام جمعهای زنانه همان « اتحادیه غیبی نسوان» است . دومین این انجمنها « انجمن مخدرات وطن » است که بر « کلوب ملی زنان» تقدم دارد. این انجمن توسط صبیه اعتمادالحکماء، عیال اعتمادالحکماء، خانم دره الصدف عیال امیر پنجه، خانم خدیجه عیال امیر تومان،خانم موثق السلطنه، خانم زینت صبیه میرزا محمود خان مستوفی ، خانم آقا میرزا اسدالله توتون فروش دایر شد. " انجمن مخدرات وطن" برخلاف " کلوب ملی زنان" بی بی خانم استر آبادی که بیشتر نقش کانون مباحثه را داشت وارد فعالیتهای عملی نیز شد و در جریان جنبش اعانه ملی در برابر استقزاض خارجی و در مقابله با اولتیماتوم روسیه فعالانه شرکت داشت. اعانه جمع آوری می کرد، لوایح و رسیال در حمایت از اعانه می نگاشت، تظاهرات در اعتراض به اولتیماتوم روسیه به پا می کرد، ترامواها و قطارتهران- شهر ری را تحریم می کرد و در مقابله با تحریم شکنان،تراموا را متوقف می نمود، کالاهای روسی را تحریم کردند، اعلام آمادگی برای مسلح شدن و جنگ با روسیه نمودند،با اتحادیه های زنان کشورهای مختلف برای کمک مکاتبه کردند،به مجلس رفتند و با طپانچه نمایندگان را تهدید کردند تا اولتیماتوم روسیه را نپذیرند. با این حال " انجمن مخدرات وطن" محدود به زنان اشراف و عیان بود و به زنان تهیدست بی توجه بود کما اینکه زمانی که بیوه زنان تهیدست در سال 1287 جلوی وزارت مالیه اجتماع کردند و خواستار پرداخت مستمری عقب مانده خویش شدند، " انجمن مخدرات وطن" هیچ توجهی ننمود. انجمن بعدی، " انجمن همت خواتین" تاسیس خانم نورالدجی است که به " ترویج خرید داخلی"، " صرفه جویی"، " گسترش مدارس دخترانه" می پرداخت . " انجمن نسوان وطن خواه" با آنکه متعلق به دوره بعدی است اما از لحاظ مضمون در تداوم انجمنهای این دوره است، این انجمن توسط محترم اسکندری ،ملوک اسکندری و مهر انگیز اسکندری بنیان گذاشته شد و اعضایی چون نورالهدی منگنه و فخرعظمی ارغون داشت. این انجمن به زنان تهیدست نیز توجه داشت و از جمله اهداف آن " نگهداری از دختران بی کس" و " تاسیس مریضخانه برای زنان فقیر " بود. با این حال اهداف این انجمن گسترده بود" تربیت دختران و باسواد کردن زنان"، " تشکیل تعاونی برای صنایع داخلی"، " مساعدت مالی و معنوی نسبت به مدافعین وطن در موقع جنگ". همچنین این انجمن در اقدامی شجاعانه نسخه هایی از کتابچه " مکر زنان" را در میدان توپخانه تهران به آتش کشید. " انجمن نسوان وطن خواه" با ارائه طرح سه ماده ای به مجلس شورای ملی خواستار « 1- لزوم تجزیه خون و اعمال سایر معاینات طبی قبل از تحقق ازدواج 2- اعزام چند نفر از بنات بی بضاعت ایرانی برای تحصیل علم قابلگی به مصر یا بیروت 3- ترویج و تعمیم البسه وطنی در کلیه مدارس و توحید شکل و رنگ آن در صورت امکان».
همچنین مجمع انقلاب زنان( زندخت شیرازی) را می توان نام برد.
در این دوران بود که پای زنان ایرانی( البته در ابتدا ارمنی) به تئاتر باز شد و در سال 1286 در نمایش " طبیب اجباری" اثر مولیر به میدان آمد و در سال 1288 نیز در نمایشنامه" راه خونی" از گریگرور ریقیکیان و " در محکمه وکیل" ترجمه هارطون گالوستیان اجرا شده توسط فرقه سوسیال دموکرات هنچاکیان. البته پیش از این نمایشنامه " نادر شاه "نوشته نریمان نریمانوف با عنوان " نامه نادری" توسط تاج ماه آفاق الدوله در سال 1284 ترجمه گشت. اولین حضور زن مسلمان ایرانی در نمایش " جعفر خان از فرنگ آمده" نوشته حسن مقدم بود که توسط احمد کمال الوزرای محمودی اجرا شد و اعضای خانواده وی یعنی فاطمه،ملک تاج،همدم و هما محمودی در آن ایفای نقش کردند. این و اقعه در سال 1301 رخ داد. در رشت نیز در سال 1295،سونا خانم قفقازی در نمایشهای " مجمع تئاتری محمدیه" به سرپرستی عبدالمجیدخان فرساد به روی صحنه رفت و مدتی بعد نیز انجمن فرهنگ رشت و انجمن پیک سعادت نسوان بودند که راه را برای زنان در تئاتر گشودند. اتفاق مهم دیگر نشریات زنان است: مجله دانش(خانم دکتر کحال)،روزنامه شکوفه( مریم عمید سمنانی:مزین السلطنه)، زبان زنان(صدیقه دولت آبادی)نامه بانوان(شهناز آزاد)عالم نسوان(نوابه صفوی)جهان زنان(فرخ دین پارسا و فخر آفاق پارسا) مجله جمعیت نسوان وطن خواه ایران(ملوک اسکندری)
. با این حال ، پیش از این نشریات ، مساله زن، طرح گشته بود. از اولین اشارات به مساله زن می توان به مطلب میرزا ملکم خان در " قانون" اشاره کرد: « نصف هر ملت مرکب است از زن. هیچ طرح ملی پیش نمی رود مگر به معاونت زنها و زنهای ایران باید ملائکه ترویج آدمیت باشند . وجود آنها را در هر مقام باید خیلی محترم داشت یک زن که آدم باشد می توان به قدر صد مرد عاقل از برای پیشرفت آدمیت مصدر خدمت بشود. چنانکه الان در تهران و در چند ولایات ایران بعضی زنهای محترم در ترویج آدمیت حقیقتا کرامت می کنند. حالا که در ایران بسی مردها زن شده اند جای آنست که زنها به شوهرهای خود قدری درس مردی دهند.» « از آنجا که زنان آموزگاران فرزندان ما هستند، خداوندگاران ملتند» همچنین نامه های زنان در " قانون " درج می شد.از دیگر نشریاتی که به مسائل زنان به طور جدی پرداختند باید از " ثریا" سید حسین عدالت و " حبل المتین" مویدالاسلام نام برد. در حبل المتین، سلسله مقالاتی با عنوان " حقوق و آزادی های زنان" درج شد. بعدها هم نشریاتی چون " ندای وطن"،"صوراسرافیل"،"تجدد"،"ایران نو" و " تمدن" بودند که پیگیر مسائل زنان گشتند.
در این عصر مهم ترین مخالفان حقوق زنان را جریانات اسلام گرا تشکیل می دادند:شیخ فضل الله نوری، سید حسن مدرس،دعوت اسلام،اتحاد اسلام، اسلام سوسیالیست.
ما در این عصر،تکوین جنبش زنان ایران را می بینیم.نشریات زنان به هم مرتبط می گردند،انجمنهای زنانه در شهرهای مختلف پا می گیرند و بهم مرتبطند. در واقع یک شبکه هماهنگی جنبش زنان ایران پدید می آید.گفتمان خود را می سازد و جریان مخالف خود را نیز دارد. در این دوره گفتمان غالب ناسیونالیسم دموکراتیک رادیکا ل است، با این حال آرام آرام سوسیال دموکراسی و سوسیالیسم رشد می کند( به ویژه تحت تاثیر جنبش روسیه) و از این نقطه است که تحت تاثیر این فضا و همینطور جنگ جهانی اول و کودتای رضاخان دورانی جدید آغاز می گردد.
دوره چهارم: از کودتای رضاخان تا 1310
در این دوره تحت تاثیر انقلاب اکتبر و جنگ جهانی اول وارد فاز جدیدی می شویم و این فاز جدید رشد اندیشه سوسیالیستی و پیوند جنبش زنان با جنبشهای انقلابی است.در این دوره است که حزب کمونیست ایران پدید می اید و نقش مهمی را ایفا می کند.این دوره مقارن با شکل گیری تشکلات کارگری و جنبش کارگری در ایران نیز هست . پیش از این نیز جریانهای سوسیالیستی مختلف(اجتماعیون-عامیون، سوسیال دموکراتهای ایران، داشناکها،سوسیال دموکراتهای هنچاکیان، فرقه همت، فرقه عدالت و ...) در تحولات مشروطه نقش داشته اند و جناح چپ،انقلابی و پیشرو مشروطه خواهان را شکل می دادند. در این دوره دو پدیده مهم هست:
یکی جنبشهای تبریز و رشت،دوم تشکیل تشکلهای زنان تحت سازماندهی حزب کمونیست ایران.
انقلاب گیلان و انقلاب تبریز هر دو تحت تاثر انقلاب اکتبر و حزب کمونیست ایرانند. در اولی جمهوری سوسیالیستی گیلان اعلام گردید و در دومی جمهوری دموکراتیک تبریز. رشت و تبریز هر دو از پایگاههای حزب کمونیست ایرانند. راجع به تبریز اطلاعات کمی در دست است:تنها نکته مهم این است که در دوران کوتاه جمهوری تبریز، تقی رفعت( از حامیان حقوق زنان و مطرح کننده بحث فمینیسم) وزیر آموزش بود و همچنین بانو شمس کسمایی ( از فعالان زنان و از اولین مبتکران شعر نو فارسی) با نشریه آزادیستان شیخ مخمد خیابانی و تقی رفعت همکاری داشت. در مرامنامه جنگلیها( نهضت گیلان) نکات مهمی در مورد زنان به طور مستقیم و غیر مستقیم وجود دارد: تساوی زن و مرد در حقوق مدنی و اجتماعی، حق انتخاب کزدن و انتخاب شدن برای زنان، تعلیمات ابتدایی رایگان و اجباری برای کلیه اطفال و تحصیلات متوسطه و عالیه رایگان برای کلیه اطفال مستعد، انفکاک روحانیت از امور سیاسی و معاشی. اینها سبب شد که در دوره انقلاب گیلان و جمهوری رشت فضای آزادی برای زنان پدید آید که با وجود شکست انقلاب نیز به راه اندازی تشکل و فعالیت مبادرت کردند . زنان در انقلاب گیلان نقش مهمی در مبارزه داشتند. از چهره های برجسته زنان در جریان انقلاب گیلان می توان از گیله دختر نام برد. در همین دوران است که دو تشکل مهم در رشت پدید می آیند: انجمن فرهنگ رشت و جمعیت پیک سعادت نسوان. انجمن فرهنگت با اعضایی چون علی کباری،آرداشس آوانسیان،حسین جودت،کریم کشاورز، حسن ناصر، محمد حسین آقا دایی نمایشی و جمعیت پیک سعادت نسوان با اعضایی چون روشنک نوع دوست،سکینه شبرنگ،جمیله صدیقی کسمایی، اورانوس پاریاب،فروهید(شوکت) شریفی،ماهرخ(زهرا) مینویی کسمایی، فرخنده نویدی کسمایی،شوکت روستا،ماه آفرید حسابی،فرانک آبتین،قدس اعظم ابراهیمی،خدیجه توکلی،فهیمه حقیقی، قیصر سیف،دولت شهرستانی،زهرا شکوری،پرماس کسمایی،سرور مختاری،پری رخ نویدی کسمایی و ایران دخت نویدی کسمایی. بسیاری از اعضای این دو جمعیت عضو حزب کمونیست ایران بودند. به گفته آرداشس آوانسیان 11 نفر از اعضای جمعیت پیک سعادت نسوان در حزب کمونیست ایران عضویت داشتند. جمعیت پیک سعادت نسوان به راه اندازی مدارس دخترانه،کلاس اکابر؛کتابخانه،تئاتر و نشریه همت گماشت. همچنین در سال 1299 در انزلی نخستین مراسم 8 مارس برگزار می شود و در سال 1300 در رشت. علیرغم فضای سرکوب پس از تاجگذاری رضا شاه، تشکلهای زنان سازماندهی شده توسط حزب کمونیست اریان به جمعیت پیک سعادت نسوان محدود نماند و در اصفهان،اتحادیه صنفی زنان، در تهران، جمعیت بیداری نسوان، و در قزوین،انجمن نسوان شکل گرفت.در سال 1301 هم مراسم 8 مارس در تهران توسط جمعیت بیداری نسوان با نمایش" دختر قربانی" اثر میرزاده عشقی برگذار شد. با این حال فضای اختناق تشدید و در سال 1310 شوکت روستا و جمیله صدیقی زندانی می شوند و قانون ضد مرام اشتراکی وضع می گردد. از این زمان به بعد است که موج انقلاب مشروطه کاملا فروکش می کند و تحولاتی که برای زنان حاصل می گردد نظیر کنگره نسوان شرق در تهران در 1311،ورود زنان به دانشگاه 1314 و تشکیل کانون بانوان 1315 و کشف حجاب همگی ناشی از اصلاحات از بالای شاهانه است نه جنبش زنان. در انتها از زنان شاعر این دورانها نام برده می شود: طاهره قره العین،زندخت شیرازی،شمس کسمایی،ژاله عامتاج قائم مقامی،فخرعظمی ارغون،پروین اعتصامی،مهرتاج رخشان، نیمتاج سلماسی.
منبع شناسی زنان و مشروطه:
- هدفها و مبارزه زن ایرانی( از مشروطه تا پهلوی): محمد حسین خسروپناه
- جنبش حقوق زنان در ایران: الیز ساناساریان
- تذکره اندرونی: بنفشه حجازی
-حکایت دختران قوچان: افسانه نجم آبادی
- خاطرات تاج السلطنه: افسانه نجم آبادی
-انقلاب مشروطیت: ژانت آفاری
- اختناق ایران: مورگان شوستر
-تاریخ مشروطه: احمد کسروی
-تاریخ انقلاب مشروطیت ایران: مهدی ملک زاده
-انقلاب ایران 1905-1911: ایوانف
- ایران در راه مبارزه برای استقلال: ایوانسکی
- انقلاب اکتبر و ایران: ایراندخت ابراهیمی
- زنان و انقلاب مشروطه: عبدالحسین ناهید
- فصل زنان:شماره 6
- انجمنهای نیمه سری زنان در مشروطه: ژانت آفاری
-- نشریه نیمه دیگر با مطالب : " " کرونولوژی جنبش زنان در انقلاب مشروطه"،" تاملی در تقکر اجتماعی-سیاسی زنان در انقلاب مشروطه": ژانت آفاری ، " انقلاب مشروطه و " مساله زن" در مطبوعات انگلیس": منصور بنکداریان،" میرزا فتحعلی آخوندزاده و مساله زنان": شعله آبادی ،" چهره زن در جراید مشروطیت": روشنک منصور،"نقش زن بر متن مشروطیت": افسانه نجم آبادی
- ماهرخ کسمایی(مینویی):مهناز متین،ناصرمهاجر
-مشروطه و زنان شاعر: روح انگیز کراچی
- طاهره بر دار پرده از میان: مهناز متین
- چهرا طاهره قره العین از صدای خود او :امین بنانی
-زنان آزادیخواه ایرانی از طاهره قره العین تا پروین اعتصامی:نیلوفر بیضایی
- خاتون معارف ایران: سعید وزیری
- مدارس نسوان از آغاز تا سال 1314: رباب حسینی
دوره اول:( از جنبش بابیه تا صدور فرمان مشروطیت)
شکستهای نظامی فتحعلی شاه قاجار، به ویژه شکست روسیه، سرازیر شدن سیل کالاهای خارجی به ایران، مناسبات استعماری اروپا با شرق از جمله ایران، اصلاحات در عثمانی، لزوم تحول را در ایران پدید آورده بود. صوفی مسلکی محمد شاه و مخالفت وی با روحانیت شیعه که همراه گشت با اعطای برخی آزادی ها از جمله لغو حکم اعدام و شکنجه و برابری ادیان و ممانعت از اذیت و آزار افراد به دلیل عقاید مذهبی شان، همراه با پیشینه عقیده مذهبی هزاره غیبت کبری( دوران آخر الزمان) زمینه را برای ظهور پروتستانیزم اسلامی و اندیشه نجات فراهم ساخت. در این بستر بود که شیخیه شکل گرفت( در برابر روحانیت اصولی) که آزاداندیش تر بود و چهارچوب اصلی آن را ساده سازی دین ( محتوای لصلی پروتستانیزم) شکل می داد. از بزرگان شیخیه نیز سید کاظم رشتی بود که همسر وی از فعالان زن گشت و بنیانگذارن" انجمن مخدرات وطن". سید کاظم رشتی خود نیز از حامیان حقوق زن بود و از همین رو از فاطمه زرین تاج زکیه برغانی( طاهره قره العین) حمایت می کرد. طاهره قره العین پس از وفات سید کاظم رشتی به جای او نشست و از پس پرده به شاگردان او تعلیم داد. در تداوم شیخیه بود که توسط یکی از شاگردان وی یعنی سید علی محمد شیرازی، بابیه شکل گرفت. عقاید بابیه اصلاحات را گسترده تر ساخت: ضدیت با مالکیت، ضدیت با روحانیت و منع تقلید، ضدیت با نمادها و اماکن مذهبی( حکم تخریب مساجد)،منع صیغه و تعدد زوجات، الغای حجاب،آزادی مراوده زنان و مردان، لزوم تحصیل اجباری کودکان،منع تنبیه بدنی، تاکید بر نظافت و لزوم اصلاح ریش، ضرورت گسترش صنعت و تجارت و راه سازی و پست و تلگراف، به رسمیت شمردن عید نوروز به عنوان بزرگترین جشن ایرانیان، الغای مراسم حج، شرط رضایت زن و مرد در انتخاب همسر، دشوار کردن شرایط طلاق که با توجه به تسهیلاتی که اسلام برای مردان در این زمینه در نظر گرفته بود این امر به نفع زنان بود، قرار گرفتن طاهره قره العین جزء حروف حی( جایگاهی بالا در مذهب بابیه، در حکم جایگاه قدیسان و حواریون) ... می بینیم که بسیاری از این تحولات به نفع زنان بود و در واقع اولین طرح مطالبات مشروطه در زمینه زنان به طور خاص و مطالبات عام مشروطه را در خود داشت . طاهره قره العین را باید از پیشروان جنبش زنان در ایران دانست. همو بود که حضور اجتماعی زنان را رقم زد و همچنین همو بود که برای نخستین بار در اجتماع بابیان در بدشت کشف حجاب کرد، الغای حجاب را اعلام نمود و اشعاری علیه حجاب نیز سرود که از این جمله اند :
تا به کی در قعر یاسی طرحیه؟ تا به کی مانی تو سرخافیه؟
***
طاهره بردار پرده از میان تا بیاید سر غیبی در عیان
***
خیمه آتش نشینان پرشرر آتش با شعله زد در هر حجاب
گر نباشد نار موسی در ظهور از چه کل محوند و اندر اضطراب
هان نگر بر ما به عین باصره تا ببینی وجه حق را بی نقاب
***
ای عاشقان ای عاشقان شد آشکارا وجه حق رفع حجب گردید هان از قدرت رب الخلق
همچنین شعری دارد که در آن روح تحولات بابیه نهفته است:
هان صبحدم هدی فرمود آغاز تنفس روشن همه عالم شد ز آفاق و ز انفس
دیگر ننشیند شیخ بر مسند تزویر دیگر نشود مسجد دکان تقدس
ببریده شود رشته تحت الحنک از دم نه شیخ به جا ماند نه زرق و تدلس
آزاد شود دهر ز اوهام و خرافات آسوده شود خلق ز تخییل و توسوس
محکوم شود ظلم به بازوی مساوات معدوم شود جهل ز نیروی تفرس
گسترده شود در همه جا فرش عدالت افشانده شود در همه جا تخم تونس
مرفوع شود حکم خلاف از همه آفاق تبدیل شود اصل تباین به تجانس
طاهره در شعری روح سرکش خود را می نمایاند:
تا کی و کی پند نیوشی کنم چند نهان بلبله پوشی کنم
چند ز هجر تو خموشی کنم پیش کسان زهد فروشی کنم
تا که شود راغب بازار من
خرقه و سجاده به دور افکنم باده به مینای بلور افکنم
شعشعه در وادی طور افکنم بام و در از عشق به شور افکنم
بر در میخانه بود جای من
عشق علم کوفت به ویرانه ام داد صلا بر در جانانه ام
باده حق ریخت به پیمانه ام از خود و عالم همه بیگانه ام
حق طلبد همت والای من
ساقی میخانه بزم الست ریخت به هر جام چو صهبا ز دست
ذره صفت شد همه ذرات پست باده ز ما مست شد و گشت هست
از اثرنشئه صهبای من
عشق به هر لحظه ندا می کند بر همه موجود صدا می کند
هر که هوای ره ما می کند کی حذر از موج بلا می کند
پای نهد بر لب دریای من
طاهره مرزهای سنت را درهم می شکند و از حرکت می گوید و دیگر نیازی به باد،پیام رسان زنان نمی بیند و خود چون باد از این سو به آن سو می رود:
از پی دیدن رخت همچو صبا فتاده ام خانه به خانه در به در ، کوچه به کوچه کو به کو
بسیاری از رهبران مشروطه و فعالان زنان آن دوره نیز بابی- ازلی بوده اند از جمله : طایره، میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل، ملک المتکلمین، همسر ملک المتکلمین،محترم اسکندری، آغا بیگم،صدیقه دولت آبادی،همسر میرزا سلیمان میکده و بی بی خانم استرآبادی. اینها نشان دهنده نقش بابیه در تحولات مشروطه است. جنبش بابیه برخلاف روشنفکری دینی امروزی که به دنبال بقای یک اندیشه پوسیده است،جنبش نوزایی دینی بود در دورانی که اندیشه رهایی در شکل غیر مذهبی آن طرح نگشته بود.
پس از جنبش بابیه دو واقعه مهم است: یکی قیام « زینت پاشا» در سال 1270 که در هنگام قحطی تبریز و احتکار غله توسط بازاریان، زنان تبریز به صورت مسلحانه به رهبری « زینت پاشا» به انبارهای غله هجوم می برند و آنها را بین مردم فقیر و زحمتکش شهر تقسیم می کنند . واقعه مهم دیگر مربوط به بی بی خانم استرآبادی است. در سال 1272 بی بی خانم استرآبادی در پاسخ به « تادیب النسوان» ، « معایب الرجال» را می نگارد که جزء نخستین متون اندیشه رهایی زنان در ایران است. همچنین وی اولین مدرسه دخترانه را ( مدرسه دوشیزگان) را بنابر روایتی تاسیس می کند( سال 1284) که البته به دلیل مخالفت و جنجال روحانیون از جمله آقا سید علی شوشتری پس از یک ماه فعالیت تعطیل شد. در روایتی دیگر نخستین مدرسه دختران،« ام المدارس» مهر تاج رخشان است.
در همین دوران است که میرزا آقاخان کرمانی و میرزا فتحعلی خان آخوندزاده به مسایل زنان می پردازند. در تحصن مشروطه( تحصن علماء و مردم برای مطالبات مشروطه) نیز زنان به دفاع از تحصن می پردازند و جلوی تحصن کنندگان دیواری انسانی تشکیل می دهند. در این دوران اهم مطالبات زنان را الغای حجاب،حذف فرهنگ مردسالار،آموزش زنان، تغییر زندگی سنتی زنان و حضور اجتماعی زنان تشکیل می دهد . در همین دوران( سال 1284) بود که « اتحادیه غیبی نسوان» تشکیل شد . این اتحادیه مواضعی رادیکال و انقلابی داشت . حامی زنان تهیدست شهری بود و خواستار دگرگونی فوری و گسترده به ویژه در وضع زنان. اینها نشان دهنده آنند که برخلاف برخی تصورات و القائات، نه تنها زنان از همان ابتدا علاوه بر حضور در جنبش عمومی ، مسایل خود را مطرح می کردند بلکه طرح این مسائل با نگرشی رادیکال و حتی گاه با شکل رادیکال صورت می گرفت( قیام مسلحانه و عدالت طلبانه زینت پاشا و دفاع مسلحانه طاهره قره العین از جنبش بابیه). مساله العای حجاب از مطالبات اصلی زنان بوده است و آن را به صراحت طرح می کردند( قابل توجه زنان کمپین یک میلیون امضاء که امروزه از طرح لغو حجاب اجباری نیز پرهیز می کنند).
یکی از اولین اخطارهایی که به شاه داده شد، به وسیله « خانم جهانگیر» از طرف « کمیته انقلاب تهران» شخصا به دست او داده شد و در آن آمده بود که اگر او اقدام به تاسیس « مجلس از نمایندگان ملت جهت برقراری عدالت، به مانند دیگر کشورهای مترقی جهان ، نکند» کشته خواهد شد.
از دیگر چهره های این دوران می توان به تاج السلطنه،دختر ناصرالدین شاه، اشاره کرد . در یادداشتها(خاطرات) وی چنین می خوانیم :
« عادات و اخلاق مملکتی را باید در اینجا ملامت نمایم که راه طرق و سعادت را به تمام زنها مسدود نموده، و این بیچارگان را در منتهای جهل و بی اصلاعی نگاه داشته اند، و تمام عیوب و مفاسد اخلاقیه،به واسطه عدم علم و اطلاع زنها در این مملکت تولید و نشر داده شده است»
نقل وی از « اصلاح حقیقی» ژول سیمون : « اصلاحات اجتماعی یک قوم ،مبدع سعادت یک ملت، معنی آبهای شیرین و گوارای زندگانی یک طایفه،امید وصول به کاروان تمدن عصر حاضر منوط به اصلاح حال زنان و تربیت آنان است»
« انسان که خلق شده است برای آزادی و برای زندگانی،چرا باید اسیر و به میل دیگران زندگی نموده، محکوم به حکم دیگری باشد؟ در حالتی که در نوع انسان امتیازی نیست، همه یکسانند،همه می توانند در تحت یک حریت و آزادی طبیعی زندگی نمایند »
« در مواقعی که هوا سرد و بارانی بود،این خدمتکارها را می دیدم که با لباسهای بسیار خفیف مشغول رنج و زحمت و خدمت هستند، و در مقابل، از خانمهای خود همیشه بد شنیده، بی جهت مورد سرزنش واقع می شدند. غرق غصه و پریشانی گشته ، بی اندازه ملول می شدم و می گفتم : اینها چه فرقی با این خانمها دارند، جز اینکه آنها لباسهای اطلس دیبا پوشیده ، و خداوند در نعمات دنیا با آنها همراهی کرده؟ پس ، چرا اینها محکوم، آنها حاکم باشند. در صورت حکومت، چرا نباید رعایت نوع نکرده ، درباره آنها خیرخواه نباشند؟»
« تاریخ دنیا به ما می فهماند که : فرمانروایی مطلق تا چه اندازه تباه کننده اخلاق است»
« افسوس که زنهای تیرانی از نوع انسان مجزا شده، و جزو بهایم و وحوش هستند، و صبح تا شام، در یک محبس ناامیدانه زندگانی می کنند و دچار یک فشارهای سخت و بدبختی های ناگواری عمر می گذرانند، در حالی که از دور تماشا می کنند و می شنوند، و در روزنامه ها می خوانند که : زنهای حقوق طلب، در اروپا چه قسم از خود دفاع کرده و حقوق خود را با چه جدیتی می طلبند. حق انتخاب می خواهند، حق رای در مجلس می خواهند، دخالت در امور سیاسی و مملکتی می خواهند »
« زندگی زنهای ایران از دو چیز ترکیب شده: یکی سیاه و دیگری سفید. در موقع بیرون آمدن و گردش کردن، هیاکل موحش سیاه عزا، و در موقع مرگ، کفنهای سفید و من که یکی از همین زنهای بدبخت هستم، آن کفن سفید را ترجیح به آن هیکل موحش عزا داده، و همیشه پوشش آن ملبوس را انکار دارم، زیرا که در مقابل این زندگانی تاریک، روز سفید ماست »
بخش دوم: از صدور فرمان مشروطه تا فتح تهران
اولین واقعه مهم این دوره،« نگارش یکی از مجللات قزوین» در هفته نامه حبل المتین است در اعتراض به محروم کردن زنان از حق رای و قرار گرفتن آنها در ردیف مجانین و ضعفا است. واقعه دوم « لایحه اتحادیه غیبی نسوان » است خطاب به مجلس شورای ملی که در روزنامه « ندای وطن» منتشر گشت. در لایحه « اتحادیه غیبی نسوان» نسبت به تزلزل نمایندگان مجلس در تصویب قوانین هشدار دادند و در صورت ادامه آن ، خواستار واگذاری امور مملکت به مدت چهل روز به خویشتن می شوند و برنامه اصلاحات ارایه دادند « قانون را صحیح می کنیم، نظمیه را صحیح می کنیم، حکام را تعیین می کنیم، دستور العمل ولایات را می فرستیم، ریشه های ظلم و استبداد را از بیخ می کنیم، ظالمین را قتل می کنیم، انبارهای جو و گندم متمولین را می شکنیم،کمپانی برای نان قرار می دهیم، خزانه های وزراء را که از خون خلق جمع و در سردابها گرو کرده اند، بیرون می آوریم،بانک ملی برپا می کنیم،عثمانی را عقب می نشانیم، اسرای قوچان را عودت به خانه های خود می دهیم، قنوات شهری را صحیح می کنیم و آب سالم به مردم می خورانیم، کوچه و خیابانها را تنظیف می کنیم، کمپانی برای شهر معین می کنیم »
پس از آن بلیط « اتحادیه غیبی نسوان» توسط مرتضی قلیخان نائینی در مجلس خوانده شد و وکیل الرعایا و سید حسن تقی زاده از ضرورت وجود انجمنهای نسوان در مجلس دفاع کردند.
زنان در تاسیس بانک ملی و تحریم کالاهای وارداتی و حمایت از صنایع داخلی نقش برجسته ای داشتند. جمعی از زنان به بهارستان آمده و از نمایندگان مجلس مطالبه قانون اساسی نمودند. همچنین زنان نسبت به کشتار مردم در نواحی مختلف( ماکو،خوی، قره داغ و ...) توسط ایادی محمد علی شاه واکنش نشان داده، یکی از زنان قزوین در نوشته ای خواستار آن شد تا رفع این مظالم،زنان، مردان را به خانه راه ندهند و زنان محله سنگلج تهران( از کانونهای مخالفت با مشروطه) ضمن ابراز انزجار از مردان ضد مشروطه خویش، اعلام آمادگی برای جانفشانی در راه مشروطه کرده و پایان این "حرکات وحشیانه" را خواستار شدند. همچنین زنان در پی تحرکات ضد مشروطه محمد علی شاه، به صورت جمعی ( حدودا پانصد نفر) جلوی مجلس جمع شده و فریاد زنده باد مشروطیت، پاینده باد قانون،نیست و نابود باد استبداد، معدوم باد مستبدین سر دادند.
« کمیته نسوان ایرانی» در استانبول به ارسال کمکهای مالی و اسلحه و مهمات برای مبارزان تبریز می پرداخت و همچنین به افشای دولت کودتایی محمد علی شاه و جلب حمایت سازمانهای مدافع حقوق زنان اروپا از مبارزان مشروطه خواه . این کمیته به عضویت « جمعیت صلح عالم زنان» در آمد.
زنان در تبریز و رشت، چه با لباس مردانه و چه با لباس زنانه خویش( چادر) و چه روباز، در مبارزه مسلحانه علیه استبداد صغیر نقش مهمی را ایفا کردند. در این موارد از جانباختن بیست و دو زن در تبریز و حضور چهار صد زن در مبارزه تبریز گزارش وجود دارد. در رشت نیز از حضور 19 زن در مبارزه مسلحانه گزارش هست که آنها در فتح تهران نیز شرکت داشتند. چنان که زنی به نام عذرا در درگیری منطقه قزوین کشته شد.زنان در تهران نیز دو بار بازار تهران را در اعتراض به استبداد، به اعتصاب کشاندند( یکبار با تبلیغات و بار دیگر پس از خاتمه اعتصاب اول، با تهدید)
دوره سوم: از فتح تهران تا کودتای رضاخان
این دوره ،دوران مهمی است. دورانی است که در آن فعالیتهای زنان به یک جنبش بدل می گردد. دوران بازگشایی مدارس دخترانه، دوران نشریات زنان،انجمنهای زنان و ایجاد شبکه بین آنها . در این دوران زنان به صورت گسترده ای هم به نقد زندگی سنتی زن ایرانی پرداختند و هم باب حضور اجتماعی زنان را گشودند. در همین دوران است که « فمینیسم» وارد مباحث زنان و مردان تجدد طلب ایرانی می شود، امری که توسط دکتر رفیع خان امین و تقی رفعت در نشریه « تجدد» صورت می گیرد. در این دوره خواست الغای حجاب همچنان از مطالبات اصلی است و همینطور خواست حق رای زنان. این بار خواست حق رای زنان از درون مجلس شورای ملی ابراز می شود و توسط حاج میرزا محمد تقی خان وکیل الرعایا( نماینده همدان). نکته جالب اینکه از جمله مخالفان اصلی حق رای زنان در مجلس سید حسن مدرس است.
در دوره دوم مجلس شورای ملی، « انجمن مخدرات وطن » طی تلگرافی از عملکرد مجلس انتقاد نمود و در انتخابات مجلس سوم شورای ملی، روزنامه « شکوفه» به معرفی 12 کاندیدا برای نمایندگی مجلس پرداخت.
همچنین روزنامه « زبان زنان» صدیقه دولت آبادی نیز بحث از لزوم حق رای زنان نمود . در این دوره بحث لزوم کار زنان طرح گشت و همچنین ستمها و اجحافات وارده بر زنان کارگر،زحمتکش،روستایی،ایلیاتی و ... . از جمله طرح کنندگان این مسائل صادق بروجردی،آوتیس سلطانزاده و روزنامه « ایران نو » بودند.
آثار این دوره را باید در اوایل دوره بعد نیز جست چرا که گسترش انجمنها در اوایل دوره بعد نیز ادامه دارد. از جمله این انجمنها جلسه های فرهنگی و اجتماعی بی بی خانم استرآبادی( کلوب ملی زنان) است در سال 1287که البته پیشگام جمعهای زنانه همان « اتحادیه غیبی نسوان» است . دومین این انجمنها « انجمن مخدرات وطن » است که بر « کلوب ملی زنان» تقدم دارد. این انجمن توسط صبیه اعتمادالحکماء، عیال اعتمادالحکماء، خانم دره الصدف عیال امیر پنجه، خانم خدیجه عیال امیر تومان،خانم موثق السلطنه، خانم زینت صبیه میرزا محمود خان مستوفی ، خانم آقا میرزا اسدالله توتون فروش دایر شد. " انجمن مخدرات وطن" برخلاف " کلوب ملی زنان" بی بی خانم استر آبادی که بیشتر نقش کانون مباحثه را داشت وارد فعالیتهای عملی نیز شد و در جریان جنبش اعانه ملی در برابر استقزاض خارجی و در مقابله با اولتیماتوم روسیه فعالانه شرکت داشت. اعانه جمع آوری می کرد، لوایح و رسیال در حمایت از اعانه می نگاشت، تظاهرات در اعتراض به اولتیماتوم روسیه به پا می کرد، ترامواها و قطارتهران- شهر ری را تحریم می کرد و در مقابله با تحریم شکنان،تراموا را متوقف می نمود، کالاهای روسی را تحریم کردند، اعلام آمادگی برای مسلح شدن و جنگ با روسیه نمودند،با اتحادیه های زنان کشورهای مختلف برای کمک مکاتبه کردند،به مجلس رفتند و با طپانچه نمایندگان را تهدید کردند تا اولتیماتوم روسیه را نپذیرند. با این حال " انجمن مخدرات وطن" محدود به زنان اشراف و عیان بود و به زنان تهیدست بی توجه بود کما اینکه زمانی که بیوه زنان تهیدست در سال 1287 جلوی وزارت مالیه اجتماع کردند و خواستار پرداخت مستمری عقب مانده خویش شدند، " انجمن مخدرات وطن" هیچ توجهی ننمود. انجمن بعدی، " انجمن همت خواتین" تاسیس خانم نورالدجی است که به " ترویج خرید داخلی"، " صرفه جویی"، " گسترش مدارس دخترانه" می پرداخت . " انجمن نسوان وطن خواه" با آنکه متعلق به دوره بعدی است اما از لحاظ مضمون در تداوم انجمنهای این دوره است، این انجمن توسط محترم اسکندری ،ملوک اسکندری و مهر انگیز اسکندری بنیان گذاشته شد و اعضایی چون نورالهدی منگنه و فخرعظمی ارغون داشت. این انجمن به زنان تهیدست نیز توجه داشت و از جمله اهداف آن " نگهداری از دختران بی کس" و " تاسیس مریضخانه برای زنان فقیر " بود. با این حال اهداف این انجمن گسترده بود" تربیت دختران و باسواد کردن زنان"، " تشکیل تعاونی برای صنایع داخلی"، " مساعدت مالی و معنوی نسبت به مدافعین وطن در موقع جنگ". همچنین این انجمن در اقدامی شجاعانه نسخه هایی از کتابچه " مکر زنان" را در میدان توپخانه تهران به آتش کشید. " انجمن نسوان وطن خواه" با ارائه طرح سه ماده ای به مجلس شورای ملی خواستار « 1- لزوم تجزیه خون و اعمال سایر معاینات طبی قبل از تحقق ازدواج 2- اعزام چند نفر از بنات بی بضاعت ایرانی برای تحصیل علم قابلگی به مصر یا بیروت 3- ترویج و تعمیم البسه وطنی در کلیه مدارس و توحید شکل و رنگ آن در صورت امکان».
همچنین مجمع انقلاب زنان( زندخت شیرازی) را می توان نام برد.
در این دوران بود که پای زنان ایرانی( البته در ابتدا ارمنی) به تئاتر باز شد و در سال 1286 در نمایش " طبیب اجباری" اثر مولیر به میدان آمد و در سال 1288 نیز در نمایشنامه" راه خونی" از گریگرور ریقیکیان و " در محکمه وکیل" ترجمه هارطون گالوستیان اجرا شده توسط فرقه سوسیال دموکرات هنچاکیان. البته پیش از این نمایشنامه " نادر شاه "نوشته نریمان نریمانوف با عنوان " نامه نادری" توسط تاج ماه آفاق الدوله در سال 1284 ترجمه گشت. اولین حضور زن مسلمان ایرانی در نمایش " جعفر خان از فرنگ آمده" نوشته حسن مقدم بود که توسط احمد کمال الوزرای محمودی اجرا شد و اعضای خانواده وی یعنی فاطمه،ملک تاج،همدم و هما محمودی در آن ایفای نقش کردند. این و اقعه در سال 1301 رخ داد. در رشت نیز در سال 1295،سونا خانم قفقازی در نمایشهای " مجمع تئاتری محمدیه" به سرپرستی عبدالمجیدخان فرساد به روی صحنه رفت و مدتی بعد نیز انجمن فرهنگ رشت و انجمن پیک سعادت نسوان بودند که راه را برای زنان در تئاتر گشودند. اتفاق مهم دیگر نشریات زنان است: مجله دانش(خانم دکتر کحال)،روزنامه شکوفه( مریم عمید سمنانی:مزین السلطنه)، زبان زنان(صدیقه دولت آبادی)نامه بانوان(شهناز آزاد)عالم نسوان(نوابه صفوی)جهان زنان(فرخ دین پارسا و فخر آفاق پارسا) مجله جمعیت نسوان وطن خواه ایران(ملوک اسکندری)
. با این حال ، پیش از این نشریات ، مساله زن، طرح گشته بود. از اولین اشارات به مساله زن می توان به مطلب میرزا ملکم خان در " قانون" اشاره کرد: « نصف هر ملت مرکب است از زن. هیچ طرح ملی پیش نمی رود مگر به معاونت زنها و زنهای ایران باید ملائکه ترویج آدمیت باشند . وجود آنها را در هر مقام باید خیلی محترم داشت یک زن که آدم باشد می توان به قدر صد مرد عاقل از برای پیشرفت آدمیت مصدر خدمت بشود. چنانکه الان در تهران و در چند ولایات ایران بعضی زنهای محترم در ترویج آدمیت حقیقتا کرامت می کنند. حالا که در ایران بسی مردها زن شده اند جای آنست که زنها به شوهرهای خود قدری درس مردی دهند.» « از آنجا که زنان آموزگاران فرزندان ما هستند، خداوندگاران ملتند» همچنین نامه های زنان در " قانون " درج می شد.از دیگر نشریاتی که به مسائل زنان به طور جدی پرداختند باید از " ثریا" سید حسین عدالت و " حبل المتین" مویدالاسلام نام برد. در حبل المتین، سلسله مقالاتی با عنوان " حقوق و آزادی های زنان" درج شد. بعدها هم نشریاتی چون " ندای وطن"،"صوراسرافیل"،"تجدد"،"ایران نو" و " تمدن" بودند که پیگیر مسائل زنان گشتند.
در این عصر مهم ترین مخالفان حقوق زنان را جریانات اسلام گرا تشکیل می دادند:شیخ فضل الله نوری، سید حسن مدرس،دعوت اسلام،اتحاد اسلام، اسلام سوسیالیست.
ما در این عصر،تکوین جنبش زنان ایران را می بینیم.نشریات زنان به هم مرتبط می گردند،انجمنهای زنانه در شهرهای مختلف پا می گیرند و بهم مرتبطند. در واقع یک شبکه هماهنگی جنبش زنان ایران پدید می آید.گفتمان خود را می سازد و جریان مخالف خود را نیز دارد. در این دوره گفتمان غالب ناسیونالیسم دموکراتیک رادیکا ل است، با این حال آرام آرام سوسیال دموکراسی و سوسیالیسم رشد می کند( به ویژه تحت تاثیر جنبش روسیه) و از این نقطه است که تحت تاثیر این فضا و همینطور جنگ جهانی اول و کودتای رضاخان دورانی جدید آغاز می گردد.
دوره چهارم: از کودتای رضاخان تا 1310
در این دوره تحت تاثیر انقلاب اکتبر و جنگ جهانی اول وارد فاز جدیدی می شویم و این فاز جدید رشد اندیشه سوسیالیستی و پیوند جنبش زنان با جنبشهای انقلابی است.در این دوره است که حزب کمونیست ایران پدید می اید و نقش مهمی را ایفا می کند.این دوره مقارن با شکل گیری تشکلات کارگری و جنبش کارگری در ایران نیز هست . پیش از این نیز جریانهای سوسیالیستی مختلف(اجتماعیون-عامیون، سوسیال دموکراتهای ایران، داشناکها،سوسیال دموکراتهای هنچاکیان، فرقه همت، فرقه عدالت و ...) در تحولات مشروطه نقش داشته اند و جناح چپ،انقلابی و پیشرو مشروطه خواهان را شکل می دادند. در این دوره دو پدیده مهم هست:
یکی جنبشهای تبریز و رشت،دوم تشکیل تشکلهای زنان تحت سازماندهی حزب کمونیست ایران.
انقلاب گیلان و انقلاب تبریز هر دو تحت تاثر انقلاب اکتبر و حزب کمونیست ایرانند. در اولی جمهوری سوسیالیستی گیلان اعلام گردید و در دومی جمهوری دموکراتیک تبریز. رشت و تبریز هر دو از پایگاههای حزب کمونیست ایرانند. راجع به تبریز اطلاعات کمی در دست است:تنها نکته مهم این است که در دوران کوتاه جمهوری تبریز، تقی رفعت( از حامیان حقوق زنان و مطرح کننده بحث فمینیسم) وزیر آموزش بود و همچنین بانو شمس کسمایی ( از فعالان زنان و از اولین مبتکران شعر نو فارسی) با نشریه آزادیستان شیخ مخمد خیابانی و تقی رفعت همکاری داشت. در مرامنامه جنگلیها( نهضت گیلان) نکات مهمی در مورد زنان به طور مستقیم و غیر مستقیم وجود دارد: تساوی زن و مرد در حقوق مدنی و اجتماعی، حق انتخاب کزدن و انتخاب شدن برای زنان، تعلیمات ابتدایی رایگان و اجباری برای کلیه اطفال و تحصیلات متوسطه و عالیه رایگان برای کلیه اطفال مستعد، انفکاک روحانیت از امور سیاسی و معاشی. اینها سبب شد که در دوره انقلاب گیلان و جمهوری رشت فضای آزادی برای زنان پدید آید که با وجود شکست انقلاب نیز به راه اندازی تشکل و فعالیت مبادرت کردند . زنان در انقلاب گیلان نقش مهمی در مبارزه داشتند. از چهره های برجسته زنان در جریان انقلاب گیلان می توان از گیله دختر نام برد. در همین دوران است که دو تشکل مهم در رشت پدید می آیند: انجمن فرهنگ رشت و جمعیت پیک سعادت نسوان. انجمن فرهنگت با اعضایی چون علی کباری،آرداشس آوانسیان،حسین جودت،کریم کشاورز، حسن ناصر، محمد حسین آقا دایی نمایشی و جمعیت پیک سعادت نسوان با اعضایی چون روشنک نوع دوست،سکینه شبرنگ،جمیله صدیقی کسمایی، اورانوس پاریاب،فروهید(شوکت) شریفی،ماهرخ(زهرا) مینویی کسمایی، فرخنده نویدی کسمایی،شوکت روستا،ماه آفرید حسابی،فرانک آبتین،قدس اعظم ابراهیمی،خدیجه توکلی،فهیمه حقیقی، قیصر سیف،دولت شهرستانی،زهرا شکوری،پرماس کسمایی،سرور مختاری،پری رخ نویدی کسمایی و ایران دخت نویدی کسمایی. بسیاری از اعضای این دو جمعیت عضو حزب کمونیست ایران بودند. به گفته آرداشس آوانسیان 11 نفر از اعضای جمعیت پیک سعادت نسوان در حزب کمونیست ایران عضویت داشتند. جمعیت پیک سعادت نسوان به راه اندازی مدارس دخترانه،کلاس اکابر؛کتابخانه،تئاتر و نشریه همت گماشت. همچنین در سال 1299 در انزلی نخستین مراسم 8 مارس برگزار می شود و در سال 1300 در رشت. علیرغم فضای سرکوب پس از تاجگذاری رضا شاه، تشکلهای زنان سازماندهی شده توسط حزب کمونیست اریان به جمعیت پیک سعادت نسوان محدود نماند و در اصفهان،اتحادیه صنفی زنان، در تهران، جمعیت بیداری نسوان، و در قزوین،انجمن نسوان شکل گرفت.در سال 1301 هم مراسم 8 مارس در تهران توسط جمعیت بیداری نسوان با نمایش" دختر قربانی" اثر میرزاده عشقی برگذار شد. با این حال فضای اختناق تشدید و در سال 1310 شوکت روستا و جمیله صدیقی زندانی می شوند و قانون ضد مرام اشتراکی وضع می گردد. از این زمان به بعد است که موج انقلاب مشروطه کاملا فروکش می کند و تحولاتی که برای زنان حاصل می گردد نظیر کنگره نسوان شرق در تهران در 1311،ورود زنان به دانشگاه 1314 و تشکیل کانون بانوان 1315 و کشف حجاب همگی ناشی از اصلاحات از بالای شاهانه است نه جنبش زنان. در انتها از زنان شاعر این دورانها نام برده می شود: طاهره قره العین،زندخت شیرازی،شمس کسمایی،ژاله عامتاج قائم مقامی،فخرعظمی ارغون،پروین اعتصامی،مهرتاج رخشان، نیمتاج سلماسی.
منبع شناسی زنان و مشروطه:
- هدفها و مبارزه زن ایرانی( از مشروطه تا پهلوی): محمد حسین خسروپناه
- جنبش حقوق زنان در ایران: الیز ساناساریان
- تذکره اندرونی: بنفشه حجازی
-حکایت دختران قوچان: افسانه نجم آبادی
- خاطرات تاج السلطنه: افسانه نجم آبادی
-انقلاب مشروطیت: ژانت آفاری
- اختناق ایران: مورگان شوستر
-تاریخ مشروطه: احمد کسروی
-تاریخ انقلاب مشروطیت ایران: مهدی ملک زاده
-انقلاب ایران 1905-1911: ایوانف
- ایران در راه مبارزه برای استقلال: ایوانسکی
- انقلاب اکتبر و ایران: ایراندخت ابراهیمی
- زنان و انقلاب مشروطه: عبدالحسین ناهید
- فصل زنان:شماره 6
- انجمنهای نیمه سری زنان در مشروطه: ژانت آفاری
-- نشریه نیمه دیگر با مطالب : " " کرونولوژی جنبش زنان در انقلاب مشروطه"،" تاملی در تقکر اجتماعی-سیاسی زنان در انقلاب مشروطه": ژانت آفاری ، " انقلاب مشروطه و " مساله زن" در مطبوعات انگلیس": منصور بنکداریان،" میرزا فتحعلی آخوندزاده و مساله زنان": شعله آبادی ،" چهره زن در جراید مشروطیت": روشنک منصور،"نقش زن بر متن مشروطیت": افسانه نجم آبادی
- ماهرخ کسمایی(مینویی):مهناز متین،ناصرمهاجر
-مشروطه و زنان شاعر: روح انگیز کراچی
- طاهره بر دار پرده از میان: مهناز متین
- چهرا طاهره قره العین از صدای خود او :امین بنانی
-زنان آزادیخواه ایرانی از طاهره قره العین تا پروین اعتصامی:نیلوفر بیضایی
- خاتون معارف ایران: سعید وزیری
- مدارس نسوان از آغاز تا سال 1314: رباب حسینی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر